یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۲۰ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

حضرت آقا در نامه ای که به جوانان اروپا و آمریکا نوشتند از آنان دعوت به شناخت اسلام کردند. در این میان بچه مذهبی ها به میدان آمدند و دعوت کردند کمک کنیم که پیام حضرت آقا را به مخاطبینش برسانیم.

سوال اینجاست که چگونه؟

متاسفانه هروقت صحبت از جنگ نرم پیش می‌آید یا هروقت صحبت از صدور انقلاب پیش می‌اید یا حتی صحبت از جنبش فیس بوکی و ... می شود حتی در قضیه ی جنبش «عاشقان حضرت محمد (ص) » ما میدان را نشناختیم و در زمین خودمان ماندیم و توپ را پاس کاری کردیم! حالا چه کسی بناست این توپ را ببرد زمین رقیب؟ چه کسی بناست توپ را گل کند؟

 

آیا جنگ نرم این است که حرف هایی که همه مان قبول داریم را خودمان در شبکه های اجتماعی خودمان تکرار کنیم یا قرار بود برویم با  دیگران صحبت کنیم و تعامل کنیم و حقایق را تبیین کنیم؟ بنا بود برویم با مخاطبین شارلی ابدو مواجه شویم و آنها را جذب کنیم با زبان فارسی موج راه انداختن ؟ قرار است به زبان فارسی با همه ی دنیا تعامل کنیم؟

 

متاسفانه ما بچه مذهبی ها به عنوان کسانی که خودمان را مخاطب حضرت آقا می دانیم و بر خودمان لقب افسر جنگ نرم می نهیم به سلاح لازم مسلح نیستیم. سلاحی که در درجه اول کسب معرفت است و در درجه دوم بلد بودن چند زبان است. مهمتر از همه زبان عربی برای تعامل با یک میلیارد برادر دینی  و زبان های انگلیسی و فرانسه و آلمانی و .... برای اینکه وقتی از ما می خواهند که گوشه ای از کار را برداریم بیخود به گرد خویش نچرخیم و توپ را به هم پاس ندهیم بلکه به سمت زمین حریف ببریم

محمدامین راستگوجهرمی

همیشه خیلی تفاوت است بین کسی که تنها نوک بینی خودش را می‌بیند با کسی که می رود بالا می‌ایستد و مسلط به همه ی جوانب مسائل را تحلیل می‌کند. فرض کنید در جنگ قسمت عظیمی از لشگر خودی در پشت تپه پنهان شده باشند فردی از دشمن که آنها را همین تعداد اندک می‌بیند با راحت گرفتن جنگ شکست را برای خودش رقم می‌زند در حالی که فردی که در جبهه ی خودی از لشگر پشت تپه خبر دارد با اطمینان قدم برمی‌دارد و می جنگد. اگر فردی از لشگر خودی از نیروی کمکی خبر نداشته باشد چه می شود؟ هیچ! سلاح را برزمین می اندازد و فرار می‌کند! یا همه را به تسلیم شدن دعوت می‌کند! اسمش را هم می گذارد واقع نگری!

 

وقتی کسی با قواعد دنیوی که محدود و کوته نگرانه هست اوضاع سیاسی را تحلیل می‌کند قطعا در مقابل دشمنی مثل آمریکا کم می‌آورد و وا می‌دهد. در حالی که کسی که با سنت های الهی پشتش گرم است و توسط سنت های الهی جهان بینی ای الهی پیدا کرده است می‌تواند مثل امام خمینی و امام خامنه ای با قدرت و صلابت رهبری کند و بگوید بروید جلو و نترسید که وعده ی الهی نزدیک است.

 

محمدامین راستگوجهرمی

همیشه دو زاویه دید وجود دارد نگاه کردن به نیمه ی پر لیوان و نگاه کردن به نیمه ی خالی لیوان. این دو نوع نگاه منجر به حالت شخصیتی می شود امید یا ناامیدی

شاید اینکه آدم گوشه ای بایستد و بدی های رو به رشد را ببیند واقع بینی هم تلقی شود، مگر کم است؟ خوب با این همه سیاهی و زشتی کدام امید؟

این یک نوع نگاه است

نگاه دیگر هم این است که آن طرف بایستی و از منظر سنت های الهی دنیا را بنگری! سنت هایی که بشارت می دهند که زمین پر از عدل و داد خواهد شد همان طور که از ظلم و جور پر شده است. نشانه هایی که بشارت فجر می دهند در این شب تار

 

دیدن بچه مذهبی های بی ادعا و ولایی پای کار، دیدن حزب الله لبنان و بالیدن به سید حسن، دیدن بچه شیعه های عراقی ای که دارن رشد می کنند، دیدن بچه شیعه های کشورهای مختلف که توی اربعین بوی آقا را از تو می جویند! دیدن ....

همه ش نمایان گر اینه که نیمه ی پر لیوان را هم باید دید. نیمه ی پری که انشاء الله پر می شود تا نیمه ی خالی ای باقی نگذارد. نره قریبا

محمدامین راستگوجهرمی

ترور کارکنان نشریه هتاک شارلی ابدو توسط طرفداران داعش موجی را در فضای رسانه ای به وجود آورده است که ابراز انزجار از روش داعش گاهی کار را به طرفداری از افراد هتاک به پیامبر اعظم کشانده!

قطعا برای این که مشخص شود حکم این افراد چه بوده است نیازمند فتوای دینی می باشیم و نمی توان همینجور راه افتاد و هرکسی را به تشخیص خود ترور کرد! ولیکن یادمان نرود که حکم توهین به پیامبر چیست و یادمان نرود که نکند کارمان به تفریط بکشد و در گناه  اینان شریک شویم.

مبادا اینقدر دچار غرب پرستی بشویم (کار برخی از غرب گرایی  و غرب زدگی گذشته است و غرب پرست شده اند ) که یادمان برود دینمان چیست و خدا کیست!

محمدامین راستگوجهرمی

آقا جان امروز شهادت پدر گرامی تان بود. سرتان سلامت

امشب فرزندان همان ها که در روز شهادت پدرتان به حریم خانه تان تجاوز کردند تا شاید شما را پیدا کنند همان ابلیس ها به حریم حرم پدرتان تجاوز کردند و به سوی حرمشان خمپاره پرت کردند. آقا جان تسلیت می گویم.

دنیا به هم ریخته است و هر گوشه ای ظلمی در حال جریان است و ما همچنان خمار دنیاییم و نمی فهمیم چه مرگمان است! درد داریم اما درمان نمی شناسیم. درمان داریم اما راهی به آن نداریم.

آقا جان درد ما دوری توست درمان ما روی توست اما امان از غفلت که نمی فهمیم و نمی دانیم و نمی شناسیم.

آقای ما می ترسم از این که ما مردمان غافل از مولای خویش همچنان پرده را کنار نزنیم تا روی زیبای تو را ببینیم.

مولاجان سرت سلامت امشب آغاز ولایت تو بر ماست. یعنی امشب باید بیشتر برای تو تشنه باشیم و بیشتر ضجه بزنیم که اماممان کجاست اما حالمان این است ...

ما لی لا ابکی

محمدامین راستگوجهرمی

امروز می خواهم از منظری دیگر به قمه زنی بپردازم. طبق فتوای حضرت امام و حضرت آقا قمه زنی حرام است ولیکن برخی آن را سیاسی می دانند و باز هم کار خودشان را می کنند به این باید اضافه کرد تبلیغ اشخاصی چون اقای شیرازی که قمه زنی را تبلیغ می کنند و البته در فضای بین الملل و شبکه های ماهواره ای و در کربلا نیز طرفدارانی دارند.

 

نمی گویم قمه زنی نکنید چون فتوای حضرت آقاست بلکه می خواهم شما را به صحبت حضرت امام صادق ارجاع دهم که فرمودند: قمه زنی

 
یا مَعْشَر الشِّیعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَینا کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً.

 

ای شیعیان، شما به ما منسوب هستید، پس مایه زینت ما باشید نه مایه آبرو ریزی ما.

 

 
آیا با اشاعه ی قمه زنی باعث تبلیغ فرهنگ ائمه اطهار می شویم یا باعث وهن فرهنگ شیعه در فضای بین الملل و دور شدن مردم از شیعه؟

 

محمدامین راستگوجهرمی

دیدن جنایات داعش هر دلی را به لرزه درمیاره و هر شخصی را ناراحت می کنه و طبیعی است که نفرت از داعش توی وجود همه ی ما باشه اما راستش وقتی به اخبار نگاه می کنی و خبر پیوستن جوانها از کشورهای مختلف به داعش را می خونی قبل از هرچیز یه علامت سوال بزرگ خودنمایی می کند. چرا؟

 

چرا ۱۰۰۰ جوان تاجیک که نه عرب هستند که به خاطر تعصبات عربی از ما متنفر باشند و نه مانند سعودی ها و افغان ها درگیر القاعده و وهابیت و  ... هستند باید بروند به داعش بپیوندند؟ آیا جاذبه ی ایدئولوژیک داعش است که چنین می کند؟ آیا باید همه ی این جوانان را به یک نگاه دید؟ یا بسیاری از آنان را باید جوانانی فریب خورده دانست که می توانستند در جبهه ی حق علیه باطل باشند؟

 

من هیچ چیز را موثرتر از خیانت فرقه ی شیرازی ها و یاسر الحبیب ها و الهیاری ها در حق شیعه و اسلام و بشریت نمی دانم. جماعتی که با پول انگلیس و آمریکا به اسم تبلیغ اهل بیت تفرقه افکنی می کنند و با اهانت به تقدسات اهل سنت آتش این کینه را افروخته کرده اند و زمینه ساز جولان این جماعت شده اند. و چه جالب که هم داعش و هم شیرازی ها هر دو سر در یک آخور دارند! آمریکا و انگلیس با دو لبه ی قیچی شیرازی ها و داعش تمام سیاست های اسلام هراسی خود را به اجرا می گذارند. 

و البته در این میان ما نیز کم تقصیر نداریم که با خالی گذاشتن میدان، میدان را به نا اهلان داده ایم تا چهره ای زشت  و کریه از اسلام و تشیع را به دنیا نشان بدهند.

*پی نوشت: منظور از شیرازی ها در این متن سید صادق شیرازی و سید مجتبی شیرازی و اطرافیان ایشان می باشد.


 

محمدامین راستگوجهرمی

اقدامی از دوست عزیزمان حامد حجتی که از تیم تعویض ضریح ارباب هستند

محمدامین راستگوجهرمی

شرح خطبه ی جهاد به نقل از حجت الاسلام و المسلمین رسولی

امام علی (ع) می فرمایند: «اما بعد فان الجهاد  باب من ابواب الجنه» جهاد دری از درهای بهشت است. «فتح الله لخاصة اولیائه» این در را خدا برای اولیاء خاصش باز دوستان خاصش گذاشته است. می فرمایند در جهاد را برای خاص اولیائش باز گذاشته است. اینجا یک نکته ای که هست ببینید برای خاص اولیائش باز گذاشته به این معنا نیست که هر کس دوست خدا شد توفیق جهاد پیدا می کند. این که اصلا منافات داره با این احکامی که ما داریم جهاد واجب است

چطور واجبیه که همه باید شرکت کنند اما فقط مخصوص خاصان خداست؟

هم اینجا و هم در خیلی از روایاتی که شبیه به این می بینید این را  حواستون باشه منظور نتیجه ی کار است یعنی جهاد خاص ساز است. نه این که فقط خاص ها می توانند بروند جهاد بکنند.

یعنی هر کس که وارد داستان جهاد شد تبدیل به آدم خاصی می شه. مهم اینه که من روحیه ی جهادی داشته باشم روحیه ی شهادت طلبی داشته باشم. خود این روحیه من را خاص می کنه وقتی که این خلوص به حد اعلایی رسید اونوقت خدا گلچین می کند.

اینطوریه یعنی ورود به این مطلب خاص می کنه نه این که هر کس خاص بود وارد شد.

یه تعبیری که متاسفانه  قبلا در رابطه با همین شهدای خودمان شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی به غلط بود همینطوری بود دیگه. بعضا بعضی چیزها را سانسور می کردند که آقا این کی بود رفته شهید شده نگین این جور در نمیاد  با عقاید ما که همچین آدمی رفته شهید شده. الحمدلله این شکسته شد این باب باز شد معرفت ایجاد شد  که اینجوری نیست بگذارید گفته شه اتفاقا  باید معروف بشه که نخیر چه آدم هایی وارد داستان جهاد شدند متحول شدند. باید گفته بشه.

ما یه کاری کردیم بگن اون آدم های خاصی بودند رفتند شهید شدند دور از دسترس نیست هر کسی می تونه به این مسیر وارد بشه وارد که شدی خاص می شی مهم نیست قبلش چی بودی این که حضرت علی (ع) می فرمایند خدا این در را برای خاص اولیائش باز گذاشته منظور همینه یعنی جهاد خاص ساز است. شما واردش که می شی خاص می شی مهم اینه که ورود پیدا کنی.

برای ورودش خلوص نمی خواد اصلا واجب شرعیه منتها وارد که شدی دلی که دادی درست عمل کردی انگیزه ت درست شد نیتت که درست بود اونوقت تبدیل به یه آدم خاص می شی.

نمونه هاش را زیاد دیدیم وصیت نامه ی یه شهید ده دوازده ساله را که آدم می خونه آقای رحیم پور ازغدی به طور تخصصی کار کرده اند روی وصیت نامه ی شهدای جوان می فرمودند که من چیزهایی که توی این وصیت نامه ها دیدم توی کتب عرفا پیدا نکردم. یعنی نه از کتب عرفا نه از نقل عرفا. چیزهایی که توی وصیت نامه یه شهید ده دوازده ساله بوده. معلومه که توجه خاصی بهش شده ولو این که قبل از اون آدم خاصی نبوده ممکنه نمازش را هم یکی در میان می خونده

محمدامین راستگوجهرمی

 

1. زیارت انس و محبت می آورد. هر کس را که زیاد ببینی با او مانوس می شوی. از این رو گفته اند هر که را در دنیا دوست داشتی و با او مانوس بودی با هم او محشور می شوی.

 

2. نماز رفتن به زیارت پروردگار است. نیایش با معبود است. نماز انس و محبت می آورد. چون با کسی مانوس شدی و مهرش در دلت نشست به حرفش گوش می کنی. از این روست که گفته اند نماز از گناه باز می دارد.

 

3. اسلام بر خلاف مکاتب بشری و حرف های قشنگ اما نابخردانه ی برخی نمی گوید مهم این است که دلت پاک باشد نمی گوید در دل به زیارت برو یا در تصور خویش عبادت کن! البته این را نیز می خواهد اما تاکید بر ظاهر عمل نیز دارد، حتما می بایست با بدن خویش نماز را به پا داری و با پای تن به حج بروی و با دست و پای خویش در راه حق قدم برداری و عبادت کنی.

 

4. معاد جسمانی است. برای معاد جسمانی به روحی خدایی نیاز است تا ظرفیت ارتباط با خدا را داشته باشد. اما علاوه بر روح خدایی به جسمی خدایی نیز نیاز است. جسمی که خدایی نشده باشد یعنی با خدا انس نگرفته باشد ظرفیت ورود به بهشت را ندارد. هر چقدر روحت و جسمت با خدا انس بیشتری داشته باشد برای ارتباط با خدا ظرفیت بیشتری داری و طبعا مقامت در بهشت بالاتر است.

 

اگر جسمت خدایی نشده باشد و ناخالصی داشته باشد ظرفیت ارتباط با خدا را نداری چرا که نور و تاریکی در یک جا جمع نمی شوند. اگر جسمت ناخالصی داشته باشد می بایست ناخالصی هایش پاک شود. خاک را در کوره می پزند تا ناخالصی هایش جدا شود و پاک شود. اگر ناخالص بودی می بایست بروی در کوزه تا بپزی تا حداقل ظرفیت ارتباطی را به دست بیاوری. اگر در این دنیا با انس با خدا جسمت را خدایی نکردی می بایست بروی در کوزه تا حداقل ظرفیتی را به دست بیاوری.

 

اسلام بر ظاهر عمل تاکید دارد چون هم جسم و روح می بایست رنگ خدا بگیرند و با خدا انس بگیرند. هم روح و هم جسم می بایست تعالی پیدا کنند. شهادت بالاترین مرتبه است چون جسم نیز در راه خدا فدا می شود.

 

پی نوشت : آن چه من با درک ناقص خویش می فهمم و می نویسم تنها وجهی است از حقیقت و مرا آن نرسد که در مورد عین حقیقت فلسفه احکام صحبت کنم. تنها چیزی را که در محدوده فهم خودم بود نوشتم

 

توضیح دوست عزیز و بزرگوارم حاج آقا رسولی: اگرچه معاد جسمانی است، اما قطعاً با جسمی لطیف تر از جسم دنیایی فعلی صورت می پذیرد. البته تأثیر حرکات جسمی و ظاهری بر جسم اخروی انسان، قطعی است. عقیده ی ما این است که حرکات ظاهری و جسمانی ما در این دنیا، تأثیر مستقیم بر روحمان دارند و نتیجتاً این روح ماست که بدن مثالی متناسب با خود برای معاد تولید می کند. (دقت کنید!)
به عبارت دیگر صحیح است که هر چه قدر جسممان را در این دنیا در راه عبادت خدا صرف کنیم، جسم اخروی ما لطیف تر خواهد شد (که شما به همین مطلب به زیبایی اشاره کردید) اما این مطلب به این معنا نیست که همین جسم دنیایی ماست که لطیف تر می شود، بلکه این جسم در دل خاک پوسیده می شود و جسم اخروی تابعی از شرایط روحانی ماست.

 

محمدامین راستگوجهرمی