یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهاد» ثبت شده است

شهید شدن آرزوی بزرگی است و هر شهیدی سعادت بزرگی دارد سعادتی ابدی که شایسته است کل دنیا به آنها غبطه بخورند. اما شهدا نیز مقامات مختلفی دارند. هر کسی که در راه خدا بمیرد را شهید گفته اند حتی اگر در مسیر رفتن سر کار تصادف کند اما شهدای میدان جنگ را اجری ویژه نهاده اند و مقامی بالاتر دارند.

اما من عشقم شهادتی مانند شهادت شهدای علم است. اینکه چنان برای عزت و اعتلای انقلاب کار کنی که خار چشم دشمن شوی و در این راه شهید شوی خیلی مقام بالایی است. شهید شهریاری ها و تهرانی مقدم ها شهدای جنبش «ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم» هستند و همه ی کسانی که این شعار را در فضای مجازی سر داده اند عاشق چنان شهادتی اند. پس ای اسرائیل بدان که ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم و از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر

محمدامین راستگوجهرمی

بروز پدیده ای به نام داعش در عراق و سوریه خیلی ذهن ها را درگیر کرده است و تحلیل های متفاوتی را ایجاد کرده است. شهدای عراق و سوریه و ایران جوانان پاکی بودند که هزینه ی سنگینی بوده اند برای مقابله با این جریان. همانطور که حضرت آقا اشاره فرمودند یکی از بزرگترین هزینه ها این بود که «بیداری اسلامی حرکتی ضدآمریکایی، ضد استبداد و ضد دست نشاندگان آمریکا بود اما جریان تکفیر این حرکت عظیم ضداستکباری را به جنگ خانگی و برادرکشی میان مسلمانان تبدیل کرد»

 

اما در این میان عدو سبب خیرات و برکاتی نیز شده است که شاید بدون حضر داعش به این راحتی ها امکان پذیر نبود:

۱. تاثیر مثبت در جوانان عراق و سوریه: شاید برای ما که سال ها با همین عراقی ها در جنگ بوده ایم و دیده ایم چگونه زیر بار دیکتاتوری صدام رفته اند سخت باشد پذیرفتن این که این جوانان عوض شده اند اما باید با آنانی که در مبارزه با تکفیری ها در کنار این جوانان بوده اند صحبت کنید تا باور کنید نسلی جدید تربیت شده است از نسل حزب الله

 

۲. نزدیک شدن کردستان عراق به عراق و ایران و خنثی شدن توطئه غرب: با جدا شدن اقلیم کردستان عراق از حکومت مرکزی غرب سرمایه گذاری ویژه ای را در این منطقه انجام داد تا رفاه و آسایشی را برای مردم این منطقه به دنبال داشته باشد هدف از این سرمایه گذاری نزدیک کردن این اقلیم به غرب و اسرائیل و همچنین ایجاد ناثباتی در کردستان ایران بود چرا که در حالی که متاسفانه وضعیت معیشتی مردم کردستان ایران چندان مناسب نیست کردستان عراق محل جذب افراد جویای کار بود که این موضوع ناثباتی را بیشتر و بیشتر می کرد. با اشتباه داعش در تجاوز به اقلیم کردستان عراق از طرفی سرمایه گذاری غرب تا حدی از بین رفت از طرفی نیروهای پیشمرگه در کنار نیروهای عراقی قرار گرفتند و برای یک هدف واحد جنگیدند که نتیجه نزدیک شدن اقلیم کردستان عراق به ایران و عراق بود.

 

۳. نزدیکتر شدن حکومت عراق و مردم عراق به حکومت و مردم ایران و تقویت جبهه شیعی در منطقه: شاید برای مردم دو کشور که سالها با هم جنگیده اند سخت باشد که زیر پرچم واحد شیعه علی (ع) در کنار یکدیگر جمع شوند و تعصبات قومی و قبیله ای را کنار بگذارند و با هم برادروار برخورد کنند. آنان که سال های ابتدایی باز شدن راه کربلا به عراق می رفتند صحبت از برخورد بد و نگاه های نفرت انگیزناک می کردند اما ما که اربعین می رفتیم جز مهر و محبت و برادری نمی دیدیم چرا که تو زائر اربعین بودی. اما با ظهور داعش جوانان اربعینی امروز عاشورایی شده اند و با حضور افرادی چون سردار سلیمانی بیشتر و بیشتر به ایرانی ها نزدیک شده اند. امروز الفت میان برادران شیعی در منطقه بیشتر شده است.

 

۴. محدودتر شدن جریان شیرازی ها:جریان شیرازی ها(سید صادق شیرازی و سید مجتبی شیرازی و یاسرالحبیب و ... ) که از طریق کشورهای خارجی تغذیه می‌شود و با اختلاف افکنی میان مسلمانان راه را برای اغراض جریانات استکباری هموار می کند سال هاست با جمهوری اسلامی مشکل دارد اما تا کنون با این جریان با رافت برخورد می‌شده است اما هم اکنون به عنوان بستر ظهور و رشد جریانات تکفیری خطرش بیشتر حس شده است و افراد و مسئولین بیشتر نسبت به این جریان هوشیار شده اند و زمینه برای فعالیت این گروه محدودتر شده است.

محمدامین راستگوجهرمی

شرح خطبه ی جهاد به نقل از حجت الاسلام و المسلمین رسولی

امام علی (ع) می فرمایند: «اما بعد فان الجهاد  باب من ابواب الجنه» جهاد دری از درهای بهشت است. «فتح الله لخاصة اولیائه» این در را خدا برای اولیاء خاصش باز دوستان خاصش گذاشته است. می فرمایند در جهاد را برای خاص اولیائش باز گذاشته است. اینجا یک نکته ای که هست ببینید برای خاص اولیائش باز گذاشته به این معنا نیست که هر کس دوست خدا شد توفیق جهاد پیدا می کند. این که اصلا منافات داره با این احکامی که ما داریم جهاد واجب است

چطور واجبیه که همه باید شرکت کنند اما فقط مخصوص خاصان خداست؟

هم اینجا و هم در خیلی از روایاتی که شبیه به این می بینید این را  حواستون باشه منظور نتیجه ی کار است یعنی جهاد خاص ساز است. نه این که فقط خاص ها می توانند بروند جهاد بکنند.

یعنی هر کس که وارد داستان جهاد شد تبدیل به آدم خاصی می شه. مهم اینه که من روحیه ی جهادی داشته باشم روحیه ی شهادت طلبی داشته باشم. خود این روحیه من را خاص می کنه وقتی که این خلوص به حد اعلایی رسید اونوقت خدا گلچین می کند.

اینطوریه یعنی ورود به این مطلب خاص می کنه نه این که هر کس خاص بود وارد شد.

یه تعبیری که متاسفانه  قبلا در رابطه با همین شهدای خودمان شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی به غلط بود همینطوری بود دیگه. بعضا بعضی چیزها را سانسور می کردند که آقا این کی بود رفته شهید شده نگین این جور در نمیاد  با عقاید ما که همچین آدمی رفته شهید شده. الحمدلله این شکسته شد این باب باز شد معرفت ایجاد شد  که اینجوری نیست بگذارید گفته شه اتفاقا  باید معروف بشه که نخیر چه آدم هایی وارد داستان جهاد شدند متحول شدند. باید گفته بشه.

ما یه کاری کردیم بگن اون آدم های خاصی بودند رفتند شهید شدند دور از دسترس نیست هر کسی می تونه به این مسیر وارد بشه وارد که شدی خاص می شی مهم نیست قبلش چی بودی این که حضرت علی (ع) می فرمایند خدا این در را برای خاص اولیائش باز گذاشته منظور همینه یعنی جهاد خاص ساز است. شما واردش که می شی خاص می شی مهم اینه که ورود پیدا کنی.

برای ورودش خلوص نمی خواد اصلا واجب شرعیه منتها وارد که شدی دلی که دادی درست عمل کردی انگیزه ت درست شد نیتت که درست بود اونوقت تبدیل به یه آدم خاص می شی.

نمونه هاش را زیاد دیدیم وصیت نامه ی یه شهید ده دوازده ساله را که آدم می خونه آقای رحیم پور ازغدی به طور تخصصی کار کرده اند روی وصیت نامه ی شهدای جوان می فرمودند که من چیزهایی که توی این وصیت نامه ها دیدم توی کتب عرفا پیدا نکردم. یعنی نه از کتب عرفا نه از نقل عرفا. چیزهایی که توی وصیت نامه یه شهید ده دوازده ساله بوده. معلومه که توجه خاصی بهش شده ولو این که قبل از اون آدم خاصی نبوده ممکنه نمازش را هم یکی در میان می خونده

محمدامین راستگوجهرمی
نماز که تموم شد. دست چپش را که دراز کرد دست بده بهم برخورد! چرا دست چپ؟ وقتی دست راست پلاستیکی اش را دیدم خیلی شرمنده شدم!
 
 
محمدامین راستگوجهرمی