یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۱۲ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

سوال این است که چرا اطعام در روز غدیر اینقدر ثواب دارد؟ آیا صرفا روایتی است و ثوابی است که خوب است به آن برسیم؟

روایت این است :

امام على(ع) مى‏‌فرماید: کسى که مؤمن روزه‌‏دارى را در غدیر افطار دهد، مانند این است که ده فئام را افطار داده است، فردى پرسید: اى امیرمؤمنان(ع) «فئام» چیست؟ حضرت فرمود: صد هزار پیامبر(ص) و صدیق و شهید، آنگاه ادامه داد: پس چگونه خواهد بود فضیلت کسى که جمعى از مؤمنین و مؤمنات را تکفل کند.

به نظرم دلیل اصلی را باید در همان دلیلی یافت که عید غدیر می شود اکمال دین. یعنی الییوم یئس الذین کفروا من دینکم.

کفار منتظر بودند تا پیامبر فوت کند و راه پیامبر قطع شود و اسلام به خودی خود از بین برود. اما خداوند برنامه ای دیگر داشت و با رو شدن مهره ی ولایت دیگر کفار از اینکه با فوت پیامبر راه پیامبر تمام شود ناامید شدند و دین کامل شد یعنی راه دین با مهره ی ولایت تضمین شد.

بنابراین عید غدیر از این جهت که با رو کردن مهره ی ولایت دوام راه اسلام را که همان راه همه ی انبیاست را تضمین می کند عید همه ی انبیا و اولیاست.

بر اساس برداشت من از این جهت است که اطعام در این عید ثوابی بس عظیم دارد.

*(برداشت اینکه چرا با عید غدیر کفار از اسلام ناامید شدند برداشت آزادی است از جلسه تفسیر استاد قاسمیان)

 

محمدامین راستگوجهرمی

پیش زمینه ی این پست حرف های دوستی است که مدام از خارج رفتن و درآمد ممکن در خارج می‌گوید. حرف هایی که سال ها پیش بسیار با آنها کشتی گرفته بودم تا توانسته بودم از این تشک کشتی بیرون بیایم.

این دنیا قوانینی دارد که شناخت این قوانین می‌تواند به ما در اینکه زندگی بهتری داشته باشیم کمک کند به این قوانین میگویند سنت های الهی که همان فعل خداوند می‌باشند. برای شناخت این قوانین کتاب قانون خدا یعنی قرآن بهترین مرجع است.

یکی از این قوانین سنت امداد الهی است به این مضمون که کلا هرکسی هر راه را که انتخاب کند در اون راه کمکش می کنیم

مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا


خوب حالا من نوعی باید راهم را انتخاب کنم. اون قله ای که می خوام برم کجاست؟ اگه می خوام برم دماوند و یکی توی راه سبلان دیدم باید از اشتباه درم بیاره. داداش! بیراهه می ریا! اگه می خوام برم اورست و یکی توی جاده دماوند دیدم باید جلوم را بگیره که داداش! این راه نه اون راهه ها

این انتخاب راه مهم ترین انتخاب زندگی است که از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

اون وقت اگه قله مون را انتخاب کردیم دیگه نباید بیراهه بریم. نباید توی حاشیه بدون بالا رفتن حرکت کنیم. نباید هی به قله های دیگه نگاه کنیم. نباید ...

قله مان را  انتخاب کنیم

 

محمدامین راستگوجهرمی

تم خانوادگی و به دور از فحشای سریال های کره ای مسئولین رسانه ی ملی را به این سریال ها علاقه مند کرده است. سریال هایی که شاید سانسور چندانی نیاز نداشته باشند (یا اگر دارند اونقدر نیست که علاقه ی بیننده را از بین ببرد ) و تم خانوادگی دارند. چرا با خیال راحت آنها را خریداری نکنند و به خورد مردم ما ندهند؟

 

اما مشکل وقتی به وجود می‌آید که به عمق این سریال ها پی می بریم سریال هایی که مانند سریال های ترکیه ای خیانت را نشان نمی دهد اما باز هم هدف پنهان از بین بردن بنیان خانواده را دنبال می کند. سریال هایی که در آن قهرمان دختری است که با ساختار فرهنگی جامعه و جامعه ی مرد سالار به مبارزه برمی‌خیزد و می خواهد که ساختار را عوض کند و ...

قطعا در جامعه ی ما به شکلی که در جامعه ی سنتی کره مردسالاری وجود داشته است و این سریال ها آن بنیان ها را نابود کرده است مردسالاری وجود ندارد اما این سریال ها رسولان فرهنگ غربی برای جوامع شرقی و به شکل بومی سازی شده می‌باشند.

دیشب اولین قسمت از سریالی به نام میخک را در شبکه ی دو نشان داد. همان قسمت اول کافی بود تا به انگیزه های خبیثانه و ضد فرهنگی این سریال پی ببرم. دختری که دوست داشت مثل پسرها باشد و هرکسی هم که می خواست او را تربیت کند به او می گفت تو باید بزرگ شوی و همسر خوبی برای شوهرت شوی! و بدین گونه انزجار از ازدواج و تشکیل خانواده را در قلب او و احتمالا بینندگان می کاشت.

صدا و سیما به ندرت سریالی سازنده درست می‌کند و سریال ها یا همان بومی سازی فرهنگ غربی هستند یا همان هم نیستند و حتی رسالت بومی سازی فرهنگ غربی را هم ندارند! به همین خاطر هم عجیب نیست که چنین سریال هایی نیز از این صدا و سیما پخش شوند اما گاهی به خاطر روکش شرقی این سریال ها از باطن غربی آن غاقل می شویم و باید مواظب باشیم که چه چیزهایی را به عنوان سریال خانوادگی برای خانواده مان پخش می کنیم.
 

محمدامین راستگوجهرمی

شاید یکی از مزخرف ترین حرف هایی که استعمار در زبان روشنفکران انداخته است شعارهایی مثل هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و امثالهم می‌باشد. همانطوری که هیچ چیز در این دنیا بی هدف نیست هنر بی هدف و تاریخ بی هدف و هر چیز دیگر بی هدفی نیز بی معنی است. بنابراین اگر این صحبت ها را شنیدید ببینید پشت گوش شما مخملی بوده است که گوینده چنین صحبت هایی کرده است یا این که پشت گوش خودش مخملی بوده است! هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و هر شعار چنینی ای تنها به هدف استعمار ملت ها و حرکت دادن آن ها به سمت و سویی جز راه اصلی شان درست شده است.

 

در این میان تاریخ و جغرافیا نیز از این قاعده مستثنی نیستند و این مرزهای قراردادی و این وقایع نگاری نیز بدون هدف بی معنا هستند.

حالا در این چه باعث شده است گیر بدهم به تاریخ و جغرافیا؟

آیا تا کنون به این فکر کرده اید که این همه دعوا بر سر اسم خلیج فارس برای چیست؟ حالا خلیج اسمش فارس باشد یا نباشد چه فرقی می‌کند؟

آیا هدف این است که ببینند قدمت کدام کشور بیشتر است؟ در چه تاریخی چه اسمی به کار برده می‌شده؟ آیا این یک حس ملی ساده ی اعراب و ایرانیان است که به جان هم افتاده است؟ این وسط آمریکا و اروپا و دیگران چکار می کنند و به آنها چه ربطی دارد؟ فقط به خاطر پول اعراب است؟

خیر نه بحث تاریخی و جغرافیایی و علمی است و نه کسی پول الکی دارد خرج یک اسم کند!

در حقیقت همه دعوا بر سر قدرت ایران در خلیج فارس و قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران است. تسلط ایران بر شاهراه های آبی خلیج فارس، استقرار ایران در جزایر سه گانه که تسلط بر شاهراه اصلی نفتی خلیج فارس را تضمین می کند و به تبع آن به ایران قدرتی استراتژیک و منطقه ای می دهد همه ی آن چیزی است که دشمن را عصبانی می‌کند و در این میان حس ملی اعراب نیز بهانه ای شده است برای سوء استفاده از حضور آنها در این منطقه و برانگیختن آنها علیه ایران

تغییر نام خلیج فارس می‌تواند زمینه را برای عوض کردن زمین بازی و ایجاد حق برای اعراب برای تسلط بیشتر بر خلیج فارس فراهم کند و این همان چیزی است که امریکا و اروپا می خواهند و هرآن چیزی که در این راستا منتشر می‌کنند نیز باید در همین راستا برآورد کرد.

محمدامین راستگوجهرمی

حتما بسیار شنیده اید عبارت جهان سوم را که برخی برای تحقیر خودشان و کشورهای اطرافشان به کار می برند! حالا این جهان سوم کجاست؟ کشورهای مسلمان!

سوال اینجاست که چگونه ما شدیم جهان سوم و آمریکا و اروپا شدند جهان اول؟

بر اساس کدام معیار؟

 

آیا معیار تکنولوژی است؟ آیا معیار فرهنگ است؟ آیا معیار ... است.

 اگر ما مسلمان باشیم قطعا نظام ارزشی مان باید اسلامی باشد در غیر این صورت دچار کفر در نظام ارزشی مان هستیم که قرآن می‌فرماید:

«ومن لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون»

اگر مسلمان باشیم باید ارزش گذاری مان بر اساس اسلام باشد و افراد را بر اساس نظام ارزشیابی اسلام طبقه بندی کنیم که در آن صورت ما جهان اولی هستیم جهانی که عرفایی بزرگ، علمایی حکیم و انسان هایی مومن دارد. جهانی که می تواند لایق این آیه باشد که 

«یاأیها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم ویحبونه أذلة على المؤمنین أعزة على الکافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم »

ما جهان اولی هستیم همان جهانی که شهدایی دارد مقرب همان جهانی که بچه بسیجی هایی دارد مجاهد فی سبیل الله باموالهم و انفسهم

محمدامین راستگوجهرمی

http://pana.ir/Image/PicArchive/2013/2/1_634967042763465173_s.jpgچند روز پیش بود که برنامه ی پایش سوال مسابقه اش را گذاشته بود چه کار کنیم که استفاده از اجناس ایرانی بیشتر شود یا چیزی در همین مضمون در همان بازه ی زمانی که تلویزیون روشن بود تلویزیون خمیر دندان سیگنال را تبلیغ کرد! یعنی جنسی خارجی که معادل های ایرانی خوبی هم دارد و مثلا مثل موبایل و تبلت نیست که ایرانی اش یا همان چینی اش باشد یا چینی مونتاژ شده در ایران!

 

در حالی که صحبت های آقا هنوز داغ است و حضرت آقا پای حجت شرعی را به میان کشاندند و اشاره ای هم به قاعده ی نفی سبیل داشتند و در حالی که تلویزیون مثلا برایش این دغدغه است و مهم است و در حالی که ما رسما قانون منع تبلیغ کالای خارجی در صدا و سیما را داریم معلوم نیست با چه توجیهی چنین تبلیغاتی در تلویزیون انجام می‌شود.

محمدامین راستگوجهرمی


در دوران دانشجویی که بازار هجرت دوستان از مهندسی به حوزه داغ بود بسیار در این حوزه تامل کردیم که بالاخره وظیفه چیست؟‌آیا نیاز به مهندسین ارزشی بیشتر است یا نیاز به روحانیان موثر و باسواد؟

در این زمینه بسیاری از دوستان وظیفه ی خویش را در رفتن به حوزه دانستند اما من شاید مقداری به خاطر کم بودن توکلم در بحث رزق و مقداری هم همین مباحث که بالاخره ما نیاز به مهندسین ارزشی داریم در حوزه ی خودم ماندم. استدلالم هم همین بود که امروز هم به شدت در همه جا دیده می‌شود هرجا که نیاز می‌شود که چهار تا نیروی ارزشی باسواد پیدا شوند کمبود به وضوح حس می‌شود اما کم کم ذهنیت و دید من عوض شد و امروز اگر مجددا با سوال گذشته مواجه شوم احتمال زیاد توکل می‌کنم و به حوزه می‌روم!

سوال این است که چرا؟

درست است که مهندسین متعهد و باسواد در همه جا مورد نیازند و دانشگاه ما خروجی اش آن چیزی نیست که باید باشد ولیکن اگر اندکی عقب تر بایستیم و ماجرا را تماشا کنیم می‌بینیم که این دانشجویانی که وارد دانشگاه شدند همه می‌توانستند بالقوه همان خروجی ای باشند که مورد نیاز ماست یعنی هم باسواد باشند و هم متعهد. پس مشکل جای دیگری است و باید دید در سیستم فکری دانشگاه چه مشکلاتی وجود دارد که خروجی هایش غلط است؟ معادله ی غلط با ورودی درست خروجی درستی نمی دهد.

بنابراین مشکل دقیقا جای دیگری است.

مشکل این است که مهندسین فرهنگی ما نتوانسته اند سیستم را به سمتی ببرند که خروجی درستی داشته باشیم. بنابراین باید اصلاح را از حوزه شروع کرد و البته جلوی گسترش رقیب جدی و مدعی حوزه را گرفت! یعنی علوم انسانی ای که مبانی مسمومی را تولید می کند که سیستم را به گند کشانده است.

محمدامین راستگوجهرمی

حضرت آقا در نامه ای که به جوانان اروپا و آمریکا نوشتند از آنان دعوت به شناخت اسلام کردند. در این میان بچه مذهبی ها به میدان آمدند و دعوت کردند کمک کنیم که پیام حضرت آقا را به مخاطبینش برسانیم.

سوال اینجاست که چگونه؟

متاسفانه هروقت صحبت از جنگ نرم پیش می‌آید یا هروقت صحبت از صدور انقلاب پیش می‌اید یا حتی صحبت از جنبش فیس بوکی و ... می شود حتی در قضیه ی جنبش «عاشقان حضرت محمد (ص) » ما میدان را نشناختیم و در زمین خودمان ماندیم و توپ را پاس کاری کردیم! حالا چه کسی بناست این توپ را ببرد زمین رقیب؟ چه کسی بناست توپ را گل کند؟

 

آیا جنگ نرم این است که حرف هایی که همه مان قبول داریم را خودمان در شبکه های اجتماعی خودمان تکرار کنیم یا قرار بود برویم با  دیگران صحبت کنیم و تعامل کنیم و حقایق را تبیین کنیم؟ بنا بود برویم با مخاطبین شارلی ابدو مواجه شویم و آنها را جذب کنیم با زبان فارسی موج راه انداختن ؟ قرار است به زبان فارسی با همه ی دنیا تعامل کنیم؟

 

متاسفانه ما بچه مذهبی ها به عنوان کسانی که خودمان را مخاطب حضرت آقا می دانیم و بر خودمان لقب افسر جنگ نرم می نهیم به سلاح لازم مسلح نیستیم. سلاحی که در درجه اول کسب معرفت است و در درجه دوم بلد بودن چند زبان است. مهمتر از همه زبان عربی برای تعامل با یک میلیارد برادر دینی  و زبان های انگلیسی و فرانسه و آلمانی و .... برای اینکه وقتی از ما می خواهند که گوشه ای از کار را برداریم بیخود به گرد خویش نچرخیم و توپ را به هم پاس ندهیم بلکه به سمت زمین حریف ببریم

محمدامین راستگوجهرمی

ترور کارکنان نشریه هتاک شارلی ابدو توسط طرفداران داعش موجی را در فضای رسانه ای به وجود آورده است که ابراز انزجار از روش داعش گاهی کار را به طرفداری از افراد هتاک به پیامبر اعظم کشانده!

قطعا برای این که مشخص شود حکم این افراد چه بوده است نیازمند فتوای دینی می باشیم و نمی توان همینجور راه افتاد و هرکسی را به تشخیص خود ترور کرد! ولیکن یادمان نرود که حکم توهین به پیامبر چیست و یادمان نرود که نکند کارمان به تفریط بکشد و در گناه  اینان شریک شویم.

مبادا اینقدر دچار غرب پرستی بشویم (کار برخی از غرب گرایی  و غرب زدگی گذشته است و غرب پرست شده اند ) که یادمان برود دینمان چیست و خدا کیست!

محمدامین راستگوجهرمی

برای دیدن فیلم معراجی ها که رفتم واقعا از دهنمکی ناامید شدم. فیلمی بسیار ضعیف با پرداختی بسیار بد که اگر چهار تکه طنز موجود را هم نداشت هیچ چیز جز تعدادی صحنه ی منقطع و بی سر و ته نبود! به همسرم گفتم که این فیلم تنها به خاطر اعتبار فیلم های قبلی دهنمکی می فروشد و دهنمکی اعتبارش را ارزان خرج کرد!

 

پس از این که سریال معراجی ها شروع شد تازه فهمیدم که در واقع سریالی بوده است که تکه هایی را بریده اند و فیلم کرده اند احتمالا برای بازگرداندن قسمتی از هزینه ها!

 

سریال معراجی ها با شروعی خوب و قوی وارد عرصه ای شد که واقعا نیاز بود به آن پرداخته شود. برای امثال من که در فضای تشکل های دانشجویی بوده ایم و تجربه های تحصن و راهپیمایی و اعتراض داریم. برای مایی که این صحنه های اعتراض به تدفین شهدا در دانشگاه را چشیده ایم این صحنه ها بسیار ملموس و جدی بود.

 

پرداخت شخصیت ها بسیار ضعیف بود. نه بچه های تشکلی که از جنس موافقین دهنمکی هستند خوب پرداخته شده بودند و نه مخالفین به درستی نشان داده شده بودند. شاید چون نویسنده آن ها را نمی شناسد این قدر این شخصیت ها سطحی و غیرواقعی نمایش داده شده اند. شاید دهنمکی از دیدگاه فرید ده دو آن ها را دیده است!  تنها شخصیت هایی که می توان گفت نسبتا واقعی پرداخت شده بودند استاد گنجی و بالازاده بودند. شخصیت هایی که ما آن ها را چشیده و دیده ایم.

 

سریالی که به موضوعی پرداخته است که اگر کسی چون حاتمی کیا به آن ورود کرده بود می توانست تحول ساز باشد با پرداخت ضعیف دهنمکی تنها موضوعی خوب را ذبح کرد.

 

صحنه های منقطع، پرداخت ضعیف شخصیت ها، عدم مقدمه  و موخره مناسب، عدم اقناع درست مخاطب و سر هم کردن سریال با یک پایان خوب به سبک سریال های ایرانی بخشی از ضعف های این سریال بودند.

 

نمی خواهم دهنمکی را بکوبم چرا که همانطور که به دوستان گفته ام این همه کارگردان ضعیف و این همه سریال و فیلم بی محتوا خوب دهنمکی در این میان لنگه کفشی در بیابان است که غنیمت است ولیکن چون بهترین راه برای تخریب یک موضوع بد دفاع کردن است ای کاش دهنمکی حساب شده تر عمل کند و حرف های خوبش را بد نزند.

محمدامین راستگوجهرمی