یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۲۱ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

با فیلتر شدن تلگرام ترجیح دادم برای همراهی با مهاجرت از تلگرام به پیام رسان های داخلی کانال خودم و سایتم را در تلگرام پاک کنم ولی در این میان با عدم مهاجرت قشری از مخاطبین و پراکنده شدن برخی دیگر در میان شبکه های اجتماعی داخلی عملا دیگر کانالی در شبکه های اجتماعی نداشتم و ندارم. شاید همین امر باعث شده که باز هم بعد از مدت ها نکته در این نکته گو بنویسم.

 

همین چند روز پیش بود که خواهرزاده ام که دانشجوی دندانپزشکی است از اردوی جهادی جنوب کرمان برگشت و بازگویی خاطراتش خاطرات پیشین مرا زنده کرد و یک دغدغه را. این دغدغه که اگر من مدام آن کودک بینوای جنوب کرمان را در جلوی چشمانم داشتم بازدهی کارم همین قدر بود؟ اگر فلان مدیر نگاهش به آن کودک افتاده بود جرات می‌کرد زد و بند و رانت بازی راه بیاندازد؟ و هزاران آیای دیگر

متاسفانه این روزها اینقدر صحبت از رانت و فساد اقتصادی ساده شده است که گویی نوعی بی تفاوتی را به همراه خود داشته است و نوعی توجیه هرگونه اهمال و اصراف و ...

 

به همکارم می‌گویم فلان موضوع اصراف است و شروع می‌کند به سخنرانی از فسادهای مختلف که  توجیه کند....

و همین است که می گویند در مسائل مادی به پایین تر از خود نگاه کنید و در مسائل معنوی به بالاتر از خود

کاش می شد تمامی مسئولین و کارمندان و سلسه مراتب مدیریتی کشور را به اردوی جهادی برد. شاید این شوکی است که می‌تواند پیکره ی نیمه جان اخلاق را زنده کند.

محمدامین راستگوجهرمی

تازه لوستر گرفته بودیم و تصمیم داشتم حتما لامپ ها را ایرانی بخرم. مدتی قبل شبکه افق مستندی از آقای حجازی پخش کرده بود که لامپ های led را در داخل تولید می‌کرد و من قصد داشتم حتما محصولات شرکت مزبور را تهیه کنم. در اینترنت جستجو کردم اما مرکز فروشی پیدا نکردم فروشگاه هایی مثل دیجی کالا نیز لامپ ایرانی نداشتند و لامپ چینی می فروختند :|
رفته بودم لاله زار تا لوستر اتاقمان را تحویل بگیرم. مغازه ای را دیدم که نمایندگی یکی از تولید کنندگان ایرانی بود اما بسته بود. چند مغازه رفتم تا لامپ ایرانی بخرم. در یکی از مغازه ها در حال خرید بودم که همسرم گفت مغازه کناری ارزان تر می‌دهد.

رفتم داخل مغازه. اسم لامپ ایرانی بود: « نمانور»  با خیال راحت تعداد بالایی لامپ خریدم و خوشحال بودم که دارم جنس ایرانی می خرم :\
چند مغازه آنورتر رفتیم تا یک لامپ led برای هالوژن خانه ی مادر خانمم بگیریم. فروشنده گفت ایرانی دارم چینی هم دارم اما ایرانی از این چینی هایی مثل نمانور کمی گران تر است اما نورش خیلی بیشتر است و آورد و تست کرد و درستی حرفش را ثابت کرد.

من مثل کسی بودم که آب یخ رویش ریخته اند. نمانور چینی است؟

به نظر من بزرگترین خیانت را وارد کننده هایی می‌کنند که جنس چینی را وارد می‌کنند و نامی ایرانی بر آن می‌گذارند و می فروشند و چنین بر سر خریدارانی مثل من و احتمالا بر سر خیلی از قوانین کلاه می‌گذارند. این پست را می نویسم که یادتان باشد نمانور نخرید ضمنا از ایرانی ها هم نورش کمتر است و هم کیفیتش پایین است.


 

محمدامین راستگوجهرمی

پیش زمینه ی این پست حرف های دوستی است که مدام از خارج رفتن و درآمد ممکن در خارج می‌گوید. حرف هایی که سال ها پیش بسیار با آنها کشتی گرفته بودم تا توانسته بودم از این تشک کشتی بیرون بیایم.

این دنیا قوانینی دارد که شناخت این قوانین می‌تواند به ما در اینکه زندگی بهتری داشته باشیم کمک کند به این قوانین میگویند سنت های الهی که همان فعل خداوند می‌باشند. برای شناخت این قوانین کتاب قانون خدا یعنی قرآن بهترین مرجع است.

یکی از این قوانین سنت امداد الهی است به این مضمون که کلا هرکسی هر راه را که انتخاب کند در اون راه کمکش می کنیم

مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا


خوب حالا من نوعی باید راهم را انتخاب کنم. اون قله ای که می خوام برم کجاست؟ اگه می خوام برم دماوند و یکی توی راه سبلان دیدم باید از اشتباه درم بیاره. داداش! بیراهه می ریا! اگه می خوام برم اورست و یکی توی جاده دماوند دیدم باید جلوم را بگیره که داداش! این راه نه اون راهه ها

این انتخاب راه مهم ترین انتخاب زندگی است که از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

اون وقت اگه قله مون را انتخاب کردیم دیگه نباید بیراهه بریم. نباید توی حاشیه بدون بالا رفتن حرکت کنیم. نباید هی به قله های دیگه نگاه کنیم. نباید ...

قله مان را  انتخاب کنیم

 

محمدامین راستگوجهرمی

بعد از اینکه کلی از دوستان و آشنایان به من دعوتنامه شبکه ی اجتماعی linked in را فرستادند بالاخره چند روز پیش به این شبکه پیوستم. این شبکه بر اساس دانشگاه و آدرس های ایمیل افرادی را که روزگاری با هم همکلاس و هم دانشگاه بوده ایم را نشان میدهد.

چیزی که ذهنم را مشغول کرده حضور عمده ی این دوستان در خارج از کشوره. دوستانی که خیلی هاشون تقیدات مذهبی زیادی نیز داشتند و دارند و نمیشه این فکر را کرد که به دلیل مسائل فرهنگی و سیاسی از ایران مهاجرت کرده اند.

اونچه توی ذهن منه خیلی نمی خوام اسمش را بگذارم فرار مغزها بلکه می خوام اسمش را بگذارم فرار فارغ التحصیل ها!

چرا؟

چون این افراد فقط مغزی برای خودشان نبودند که دوست داشته اند در جایی دیگر از این زمین زندگی کنند بلکه افرادی بوده اند که این کشور و این جامعه برایشان خرج کرده است و هزینه داده است اما چون جامعه نتوانسته فرصت های شغلی مناسبی براشون داشته باشه جذب فرصت های شغلی خارجی شده اند و این خوب نیست. خوب نیست که نتوانیم از سرمایه هایی که بر روی آنها سرمایه گذاری کرده ایم درست استفاده کنیم. خوب نیست که صادرات مهندس یکی از صادرات عمده ی کشورمان باشد.

کاش بتوانیم از سرمایه هایمان بهتر استفاده کنیم

محمدامین راستگوجهرمی

امام باقر(ع) از جد بزرگوارش نقل می‌کند که پیامبر خدا (ص) همواره چون به هلال ماه رمضان مى‌نگریست، رو به قبله نموده و مى‌فرمود: «اللهم اهله علینا بالامن و الایمان و السلامة و الاسلام و العافیة المجللة و الرزق الواسع و دفع الاسقام و تلاوة القرآن و العون على الصلاة و الصیام اللهم سلمنا لشهر رمضان و سلمه لنا و تسلمه منا حتى ینقضى شهر رمضان و قد غفرت لنا»؛ خدایا این ماه را بر ما نو کن، با امنیت، ایمان، تندرستى، مسلمانى، عافیت سراپا، روزی فراوان، دفع بیماری، تلاوت قرآن و کمک بر نماز و روزه. خدایا ما را برای رمضان سالم نگهدار و ماه رمضان را برای ما، و بپذیر از ما، تا این که ماه رمضان به اتمام رسد، و ما را آمرزیده باشى.

پس آن گاه رو به مردم نموده و مى‌فرمود: اى مسلمانان! آن هنگام که هلال ماه رمضان سر برآورد، شیطان‏ هاى رانده شده به زنجیر کشیده مى‌شوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت گشوده، و درهاى دوزخ فرو بسته خواهد شد. خواسته‏‌ها بر آورده مى‌شوند، و هنگام هر افطار خداوند را آزاد شدگانى است که آنان را از آتش دوزخ برهاند، و هر شب نداگرى ندا سر دهد: آیا خواهنده‌اى هست؟ آیا آمرزش خواهى هست؟ خدایا! هر انفاق‌گرى را پاداشى جایگزین و هر بخیلى را تباهى ده.

 

در رمضان شیاطین جن که بزرگ آنان ابلیس است و لشگریانش در بند کشیده می‌شوند اما باز هم مگر کم گناه می بینیم؟ در برخی از محافل حرمت روزه خواری به راحتی شکسته می شود. چشم چرانی و غیبت و تهمت و عجب و غرور و ... گناهانی که در این ماه تعطیل نشده اند. چرا؟ مگر نه اینکه شیاطین دربندند؟

 

آری شیاطین جن دربندند اما نفس های ما آنچنان رام شیطان شده اند که به سوت زدنی در همان بند به دنبال شیطان می روند. نفس های ما خود شیاطینی شده اند که خودمان آن ها را آزاد کرده ایم و این شیاطین دیگر دربند نیستند. نفسی که ۱۱ ماه هیچگاه با شیطان مخالفتی نکرد خود رنگ شیطان می گیرد و می شود شیاطین الانس.

روزه یک فرصت است فرصتی برای دربند کردن این شیطان. لشگر کمکی شیطان دربند است اگر با روزه ی شکم شهوت را در بند بکشیم اگر با روزه ی چشم و زبان و دهان نفس خود را مهار کنیم در پایان این ماه نفس ما در کنترل ماست و دیگر خودش شیطانی آزاد نیست درغیر این صورت این نفس ماست که افسار ما را در دست می گیرد و می شویم

اولئک کالانعام بل هم اضل

محمدامین راستگوجهرمی

مخالفت با قوانین راهنمایی و رانندگی جایز نیست (حرام است ) اما در پشت بسیاری از قوانین راهنمایی و رانندگی هیچ عقلانیتی یافت نمی شود و هیچ راه حلی جز زیر پا گذاشتن این قوانین وجود ندارد.

وقتی در جایی هیچ راه حل قانونی ای برای پارک ماشین وجود ندارد و ناچار از پارک در آن محل هستیم خوب قانونی که وضع می شود که شکسته شود چه قانونی است؟ خیابان ها و فرعی ها و کوچه ها را تابلوی پارک مطلقا ممنوع زده اند و یک پارکینگ عمومی هم نگذاشته اند چه راه حلی غیر از شکستن قانون وجود دارد؟

مشکل این نیست که یک عدم فکر و عقلانیت در یک مجموعه موجب شکستن قانون توسط عمده ای از افراد می شود مشکل این است که وقتی عقلانیتی پشت این قوانین وجود ندارد و راه حل های قانونی وجود ندارد کم کم قانون شکنی تبدیل به عادت می‌شود و در جایی که اضطراری هم وجود ندارد قانون شکسته می شود. آن وقت است که نیاز پیدا می کنیم به عوامل ثانویه حفظ قانون مثل پلیس و دوربین!

 

کاش مجموعه هایی مثل راهنمایی رانندگی قوانین شان را نه برای جیب شان که جریمه بگیرند و جیب شان را پر کنند بلکه برای دین شان وضع می کردند که قانون شکنی و قانون گریزی عادت نمی شد.

 

پی نوشت استفتای مربوط :

س 1987: مخالفت با قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و به‌طور کلی همه قوانین دولتی چه حکمی دارد؟ و آیا موارد ترک عمل به قوانین از موارد امر به معروف ونهی از منکر محسوب می‏شوند؟

ج: مخالفت با قوانین و مقررات و دستورات دولت اسلامی که به‌طور مستقیم توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده و مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته‏اند و یا با استناد به اجازه قانونی نهادهای مربوطه وضع شده‏اند، برای هیچکس جایز نیست و در صورت تحقّق مخالفت توسط فردی در این خصوص، بر دیگران تذکر و راهنمایی و نهی از منکر لازم است (البته با وجود شرایط نهی از منکر).

محمدامین راستگوجهرمی

تم خانوادگی و به دور از فحشای سریال های کره ای مسئولین رسانه ی ملی را به این سریال ها علاقه مند کرده است. سریال هایی که شاید سانسور چندانی نیاز نداشته باشند (یا اگر دارند اونقدر نیست که علاقه ی بیننده را از بین ببرد ) و تم خانوادگی دارند. چرا با خیال راحت آنها را خریداری نکنند و به خورد مردم ما ندهند؟

 

اما مشکل وقتی به وجود می‌آید که به عمق این سریال ها پی می بریم سریال هایی که مانند سریال های ترکیه ای خیانت را نشان نمی دهد اما باز هم هدف پنهان از بین بردن بنیان خانواده را دنبال می کند. سریال هایی که در آن قهرمان دختری است که با ساختار فرهنگی جامعه و جامعه ی مرد سالار به مبارزه برمی‌خیزد و می خواهد که ساختار را عوض کند و ...

قطعا در جامعه ی ما به شکلی که در جامعه ی سنتی کره مردسالاری وجود داشته است و این سریال ها آن بنیان ها را نابود کرده است مردسالاری وجود ندارد اما این سریال ها رسولان فرهنگ غربی برای جوامع شرقی و به شکل بومی سازی شده می‌باشند.

دیشب اولین قسمت از سریالی به نام میخک را در شبکه ی دو نشان داد. همان قسمت اول کافی بود تا به انگیزه های خبیثانه و ضد فرهنگی این سریال پی ببرم. دختری که دوست داشت مثل پسرها باشد و هرکسی هم که می خواست او را تربیت کند به او می گفت تو باید بزرگ شوی و همسر خوبی برای شوهرت شوی! و بدین گونه انزجار از ازدواج و تشکیل خانواده را در قلب او و احتمالا بینندگان می کاشت.

صدا و سیما به ندرت سریالی سازنده درست می‌کند و سریال ها یا همان بومی سازی فرهنگ غربی هستند یا همان هم نیستند و حتی رسالت بومی سازی فرهنگ غربی را هم ندارند! به همین خاطر هم عجیب نیست که چنین سریال هایی نیز از این صدا و سیما پخش شوند اما گاهی به خاطر روکش شرقی این سریال ها از باطن غربی آن غاقل می شویم و باید مواظب باشیم که چه چیزهایی را به عنوان سریال خانوادگی برای خانواده مان پخش می کنیم.
 

محمدامین راستگوجهرمی

یونسی به عنوان دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقلیت ها در همایشی صحبت هایی داشت که کاملا بر خلاف منافع ملی و استراتژی های کلان جمهوری اسلامی بود. در حالی که ما در برابر دشمنان در کنار ملت عراق قرار گرفته ایم و شهدایی در این راه تقدیم کرده ایم و پیوندهایی که سالها میان مردم این دو کشور که اشتراکات مذهبی و فرهنگی فراوان دارند به علت تجاوز صدام ملعون گسسته بود مجددا در اربعین حسینی دارد احیا می‌شود صحبت های یونسی آتویی شد برای دشمنان ایران که با شیطنت رسانه ای به ایران هراسی در اعراب دامن بزنند.

آن چه ما دنبال می‌کنیم واحد بودن است اما نه در ذیل عنوان امپراتوری ایرانی بلکه در ذیل عنوان امت واحده اسلامی و در این راه واحد شدن به معنی برداشته شدن مرزها نیست بلکه به معنای وحدت فکری و استراتژیک در برابر استکبار جهانی است.

 

به نظر می آید با تکذیب کردن حرف های یونسی و اینکه مدام از رسانه های داخلی بخواهیم که حالا بنده خدا یه حرفی زد شما گنده اش نکنید چیزی حل نمی‌شود چرا که با نادیده گرفتن در فضای داخلی اثر منفی اش در فضای بین الملل خنثی نمی‌شود. باید مقامی بزرگ تر مثل خود رییس جمهور صحبت های یونسی را تصحیح کرده و اثرات منفی این اظهار نظر نسنجیده را خنثی کند.

محمدامین راستگوجهرمی

شاید یکی از مزخرف ترین حرف هایی که استعمار در زبان روشنفکران انداخته است شعارهایی مثل هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و امثالهم می‌باشد. همانطوری که هیچ چیز در این دنیا بی هدف نیست هنر بی هدف و تاریخ بی هدف و هر چیز دیگر بی هدفی نیز بی معنی است. بنابراین اگر این صحبت ها را شنیدید ببینید پشت گوش شما مخملی بوده است که گوینده چنین صحبت هایی کرده است یا این که پشت گوش خودش مخملی بوده است! هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و هر شعار چنینی ای تنها به هدف استعمار ملت ها و حرکت دادن آن ها به سمت و سویی جز راه اصلی شان درست شده است.

 

در این میان تاریخ و جغرافیا نیز از این قاعده مستثنی نیستند و این مرزهای قراردادی و این وقایع نگاری نیز بدون هدف بی معنا هستند.

حالا در این چه باعث شده است گیر بدهم به تاریخ و جغرافیا؟

آیا تا کنون به این فکر کرده اید که این همه دعوا بر سر اسم خلیج فارس برای چیست؟ حالا خلیج اسمش فارس باشد یا نباشد چه فرقی می‌کند؟

آیا هدف این است که ببینند قدمت کدام کشور بیشتر است؟ در چه تاریخی چه اسمی به کار برده می‌شده؟ آیا این یک حس ملی ساده ی اعراب و ایرانیان است که به جان هم افتاده است؟ این وسط آمریکا و اروپا و دیگران چکار می کنند و به آنها چه ربطی دارد؟ فقط به خاطر پول اعراب است؟

خیر نه بحث تاریخی و جغرافیایی و علمی است و نه کسی پول الکی دارد خرج یک اسم کند!

در حقیقت همه دعوا بر سر قدرت ایران در خلیج فارس و قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران است. تسلط ایران بر شاهراه های آبی خلیج فارس، استقرار ایران در جزایر سه گانه که تسلط بر شاهراه اصلی نفتی خلیج فارس را تضمین می کند و به تبع آن به ایران قدرتی استراتژیک و منطقه ای می دهد همه ی آن چیزی است که دشمن را عصبانی می‌کند و در این میان حس ملی اعراب نیز بهانه ای شده است برای سوء استفاده از حضور آنها در این منطقه و برانگیختن آنها علیه ایران

تغییر نام خلیج فارس می‌تواند زمینه را برای عوض کردن زمین بازی و ایجاد حق برای اعراب برای تسلط بیشتر بر خلیج فارس فراهم کند و این همان چیزی است که امریکا و اروپا می خواهند و هرآن چیزی که در این راستا منتشر می‌کنند نیز باید در همین راستا برآورد کرد.

محمدامین راستگوجهرمی

حتما بسیار شنیده اید عبارت جهان سوم را که برخی برای تحقیر خودشان و کشورهای اطرافشان به کار می برند! حالا این جهان سوم کجاست؟ کشورهای مسلمان!

سوال اینجاست که چگونه ما شدیم جهان سوم و آمریکا و اروپا شدند جهان اول؟

بر اساس کدام معیار؟

 

آیا معیار تکنولوژی است؟ آیا معیار فرهنگ است؟ آیا معیار ... است.

 اگر ما مسلمان باشیم قطعا نظام ارزشی مان باید اسلامی باشد در غیر این صورت دچار کفر در نظام ارزشی مان هستیم که قرآن می‌فرماید:

«ومن لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون»

اگر مسلمان باشیم باید ارزش گذاری مان بر اساس اسلام باشد و افراد را بر اساس نظام ارزشیابی اسلام طبقه بندی کنیم که در آن صورت ما جهان اولی هستیم جهانی که عرفایی بزرگ، علمایی حکیم و انسان هایی مومن دارد. جهانی که می تواند لایق این آیه باشد که 

«یاأیها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم ویحبونه أذلة على المؤمنین أعزة على الکافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم »

ما جهان اولی هستیم همان جهانی که شهدایی دارد مقرب همان جهانی که بچه بسیجی هایی دارد مجاهد فی سبیل الله باموالهم و انفسهم

محمدامین راستگوجهرمی