یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهندسی فرهنگی» ثبت شده است

بعد از اینکه کلی از دوستان و آشنایان به من دعوتنامه شبکه ی اجتماعی linked in را فرستادند بالاخره چند روز پیش به این شبکه پیوستم. این شبکه بر اساس دانشگاه و آدرس های ایمیل افرادی را که روزگاری با هم همکلاس و هم دانشگاه بوده ایم را نشان میدهد.

چیزی که ذهنم را مشغول کرده حضور عمده ی این دوستان در خارج از کشوره. دوستانی که خیلی هاشون تقیدات مذهبی زیادی نیز داشتند و دارند و نمیشه این فکر را کرد که به دلیل مسائل فرهنگی و سیاسی از ایران مهاجرت کرده اند.

اونچه توی ذهن منه خیلی نمی خوام اسمش را بگذارم فرار مغزها بلکه می خوام اسمش را بگذارم فرار فارغ التحصیل ها!

چرا؟

چون این افراد فقط مغزی برای خودشان نبودند که دوست داشته اند در جایی دیگر از این زمین زندگی کنند بلکه افرادی بوده اند که این کشور و این جامعه برایشان خرج کرده است و هزینه داده است اما چون جامعه نتوانسته فرصت های شغلی مناسبی براشون داشته باشه جذب فرصت های شغلی خارجی شده اند و این خوب نیست. خوب نیست که نتوانیم از سرمایه هایی که بر روی آنها سرمایه گذاری کرده ایم درست استفاده کنیم. خوب نیست که صادرات مهندس یکی از صادرات عمده ی کشورمان باشد.

کاش بتوانیم از سرمایه هایمان بهتر استفاده کنیم

محمدامین راستگوجهرمی


در دوران دانشجویی که بازار هجرت دوستان از مهندسی به حوزه داغ بود بسیار در این حوزه تامل کردیم که بالاخره وظیفه چیست؟‌آیا نیاز به مهندسین ارزشی بیشتر است یا نیاز به روحانیان موثر و باسواد؟

در این زمینه بسیاری از دوستان وظیفه ی خویش را در رفتن به حوزه دانستند اما من شاید مقداری به خاطر کم بودن توکلم در بحث رزق و مقداری هم همین مباحث که بالاخره ما نیاز به مهندسین ارزشی داریم در حوزه ی خودم ماندم. استدلالم هم همین بود که امروز هم به شدت در همه جا دیده می‌شود هرجا که نیاز می‌شود که چهار تا نیروی ارزشی باسواد پیدا شوند کمبود به وضوح حس می‌شود اما کم کم ذهنیت و دید من عوض شد و امروز اگر مجددا با سوال گذشته مواجه شوم احتمال زیاد توکل می‌کنم و به حوزه می‌روم!

سوال این است که چرا؟

درست است که مهندسین متعهد و باسواد در همه جا مورد نیازند و دانشگاه ما خروجی اش آن چیزی نیست که باید باشد ولیکن اگر اندکی عقب تر بایستیم و ماجرا را تماشا کنیم می‌بینیم که این دانشجویانی که وارد دانشگاه شدند همه می‌توانستند بالقوه همان خروجی ای باشند که مورد نیاز ماست یعنی هم باسواد باشند و هم متعهد. پس مشکل جای دیگری است و باید دید در سیستم فکری دانشگاه چه مشکلاتی وجود دارد که خروجی هایش غلط است؟ معادله ی غلط با ورودی درست خروجی درستی نمی دهد.

بنابراین مشکل دقیقا جای دیگری است.

مشکل این است که مهندسین فرهنگی ما نتوانسته اند سیستم را به سمتی ببرند که خروجی درستی داشته باشیم. بنابراین باید اصلاح را از حوزه شروع کرد و البته جلوی گسترش رقیب جدی و مدعی حوزه را گرفت! یعنی علوم انسانی ای که مبانی مسمومی را تولید می کند که سیستم را به گند کشانده است.

محمدامین راستگوجهرمی