یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۲۱ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

http://pana.ir/Image/PicArchive/2013/2/1_634967042763465173_s.jpgچند روز پیش بود که برنامه ی پایش سوال مسابقه اش را گذاشته بود چه کار کنیم که استفاده از اجناس ایرانی بیشتر شود یا چیزی در همین مضمون در همان بازه ی زمانی که تلویزیون روشن بود تلویزیون خمیر دندان سیگنال را تبلیغ کرد! یعنی جنسی خارجی که معادل های ایرانی خوبی هم دارد و مثلا مثل موبایل و تبلت نیست که ایرانی اش یا همان چینی اش باشد یا چینی مونتاژ شده در ایران!

 

در حالی که صحبت های آقا هنوز داغ است و حضرت آقا پای حجت شرعی را به میان کشاندند و اشاره ای هم به قاعده ی نفی سبیل داشتند و در حالی که تلویزیون مثلا برایش این دغدغه است و مهم است و در حالی که ما رسما قانون منع تبلیغ کالای خارجی در صدا و سیما را داریم معلوم نیست با چه توجیهی چنین تبلیغاتی در تلویزیون انجام می‌شود.

محمدامین راستگوجهرمی


در دوران دانشجویی که بازار هجرت دوستان از مهندسی به حوزه داغ بود بسیار در این حوزه تامل کردیم که بالاخره وظیفه چیست؟‌آیا نیاز به مهندسین ارزشی بیشتر است یا نیاز به روحانیان موثر و باسواد؟

در این زمینه بسیاری از دوستان وظیفه ی خویش را در رفتن به حوزه دانستند اما من شاید مقداری به خاطر کم بودن توکلم در بحث رزق و مقداری هم همین مباحث که بالاخره ما نیاز به مهندسین ارزشی داریم در حوزه ی خودم ماندم. استدلالم هم همین بود که امروز هم به شدت در همه جا دیده می‌شود هرجا که نیاز می‌شود که چهار تا نیروی ارزشی باسواد پیدا شوند کمبود به وضوح حس می‌شود اما کم کم ذهنیت و دید من عوض شد و امروز اگر مجددا با سوال گذشته مواجه شوم احتمال زیاد توکل می‌کنم و به حوزه می‌روم!

سوال این است که چرا؟

درست است که مهندسین متعهد و باسواد در همه جا مورد نیازند و دانشگاه ما خروجی اش آن چیزی نیست که باید باشد ولیکن اگر اندکی عقب تر بایستیم و ماجرا را تماشا کنیم می‌بینیم که این دانشجویانی که وارد دانشگاه شدند همه می‌توانستند بالقوه همان خروجی ای باشند که مورد نیاز ماست یعنی هم باسواد باشند و هم متعهد. پس مشکل جای دیگری است و باید دید در سیستم فکری دانشگاه چه مشکلاتی وجود دارد که خروجی هایش غلط است؟ معادله ی غلط با ورودی درست خروجی درستی نمی دهد.

بنابراین مشکل دقیقا جای دیگری است.

مشکل این است که مهندسین فرهنگی ما نتوانسته اند سیستم را به سمتی ببرند که خروجی درستی داشته باشیم. بنابراین باید اصلاح را از حوزه شروع کرد و البته جلوی گسترش رقیب جدی و مدعی حوزه را گرفت! یعنی علوم انسانی ای که مبانی مسمومی را تولید می کند که سیستم را به گند کشانده است.

محمدامین راستگوجهرمی

انصاف این است که وقتی کسی کار بدی می‌کند از او انتقاد کنیم و برای کار درستش نیز از او تقدیر کنیم. در سخنرانی حسن روحانی که از ظریف حمایت کرده است و باز هم منتقدین را مورد عتاب قرار داده است حرف های خوبی نیز زده شده است که با حرف های بد او در حاشیه قرار گرفته است.

می خواهم بابت این حرف های خوب از او تشکر کنم

چرا ما به ظاهر اینقدر از علوم انسانی عقب افتاده‌ایم ولی در علومی که غربی‌ها فعال بوده‌اند فعال بوده‌ایم. البته کار خوبی کرده‌ایم ولی به هر ترتیب در علوم انسانی با آن همه سوابق و آثار و تاریخ و بزرگان عقب هستیم.

وی در ادامه گفت: امروز که مشکلاتی در جامعه مثل طلاق و اعتیاد داریم چه کسانی باید به کمک ما بیایند. مگر اینها برای علوم انسانی نیست؟ چه کسی باید سبک زندگی که مقام معظم رهبری همواره بر آن تأکید می‌کنند را تدوین کند؟ مگر الان بخشی از مشکل ما و مشکل جامعه ما اقتصادی نیست؟ و مگر اقتصاد جزء علوم انسانی محسوب نمی‌شود؟

روحانی تأکید کرد: ما هم از لحاظ کاربردی و هم از لحاظ بنیادین به نظریه‌های نو در زمینه علوم اسلامی، اجتماعی و انسانی نیازمندیم و این علوم بالاترین وظیفه را بر دوش دارند.

محمدامین راستگوجهرمی

حضرت آقا در نامه ای که به جوانان اروپا و آمریکا نوشتند از آنان دعوت به شناخت اسلام کردند. در این میان بچه مذهبی ها به میدان آمدند و دعوت کردند کمک کنیم که پیام حضرت آقا را به مخاطبینش برسانیم.

سوال اینجاست که چگونه؟

متاسفانه هروقت صحبت از جنگ نرم پیش می‌آید یا هروقت صحبت از صدور انقلاب پیش می‌اید یا حتی صحبت از جنبش فیس بوکی و ... می شود حتی در قضیه ی جنبش «عاشقان حضرت محمد (ص) » ما میدان را نشناختیم و در زمین خودمان ماندیم و توپ را پاس کاری کردیم! حالا چه کسی بناست این توپ را ببرد زمین رقیب؟ چه کسی بناست توپ را گل کند؟

 

آیا جنگ نرم این است که حرف هایی که همه مان قبول داریم را خودمان در شبکه های اجتماعی خودمان تکرار کنیم یا قرار بود برویم با  دیگران صحبت کنیم و تعامل کنیم و حقایق را تبیین کنیم؟ بنا بود برویم با مخاطبین شارلی ابدو مواجه شویم و آنها را جذب کنیم با زبان فارسی موج راه انداختن ؟ قرار است به زبان فارسی با همه ی دنیا تعامل کنیم؟

 

متاسفانه ما بچه مذهبی ها به عنوان کسانی که خودمان را مخاطب حضرت آقا می دانیم و بر خودمان لقب افسر جنگ نرم می نهیم به سلاح لازم مسلح نیستیم. سلاحی که در درجه اول کسب معرفت است و در درجه دوم بلد بودن چند زبان است. مهمتر از همه زبان عربی برای تعامل با یک میلیارد برادر دینی  و زبان های انگلیسی و فرانسه و آلمانی و .... برای اینکه وقتی از ما می خواهند که گوشه ای از کار را برداریم بیخود به گرد خویش نچرخیم و توپ را به هم پاس ندهیم بلکه به سمت زمین حریف ببریم

محمدامین راستگوجهرمی

ترور کارکنان نشریه هتاک شارلی ابدو توسط طرفداران داعش موجی را در فضای رسانه ای به وجود آورده است که ابراز انزجار از روش داعش گاهی کار را به طرفداری از افراد هتاک به پیامبر اعظم کشانده!

قطعا برای این که مشخص شود حکم این افراد چه بوده است نیازمند فتوای دینی می باشیم و نمی توان همینجور راه افتاد و هرکسی را به تشخیص خود ترور کرد! ولیکن یادمان نرود که حکم توهین به پیامبر چیست و یادمان نرود که نکند کارمان به تفریط بکشد و در گناه  اینان شریک شویم.

مبادا اینقدر دچار غرب پرستی بشویم (کار برخی از غرب گرایی  و غرب زدگی گذشته است و غرب پرست شده اند ) که یادمان برود دینمان چیست و خدا کیست!

محمدامین راستگوجهرمی

آیا امام حسین علیه السلام در ماجرای عاشورا  «مذاکره» کردند؟!

پاسخ به اطهارات تحریف آمیز رییس جمهور در زنجان توسط حجت الاسلام احمد پناهیان

دانلود

محمدامین راستگوجهرمی

شرح خطبه ی جهاد به نقل از حجت الاسلام و المسلمین رسولی

امام علی (ع) می فرمایند: «اما بعد فان الجهاد  باب من ابواب الجنه» جهاد دری از درهای بهشت است. «فتح الله لخاصة اولیائه» این در را خدا برای اولیاء خاصش باز دوستان خاصش گذاشته است. می فرمایند در جهاد را برای خاص اولیائش باز گذاشته است. اینجا یک نکته ای که هست ببینید برای خاص اولیائش باز گذاشته به این معنا نیست که هر کس دوست خدا شد توفیق جهاد پیدا می کند. این که اصلا منافات داره با این احکامی که ما داریم جهاد واجب است

چطور واجبیه که همه باید شرکت کنند اما فقط مخصوص خاصان خداست؟

هم اینجا و هم در خیلی از روایاتی که شبیه به این می بینید این را  حواستون باشه منظور نتیجه ی کار است یعنی جهاد خاص ساز است. نه این که فقط خاص ها می توانند بروند جهاد بکنند.

یعنی هر کس که وارد داستان جهاد شد تبدیل به آدم خاصی می شه. مهم اینه که من روحیه ی جهادی داشته باشم روحیه ی شهادت طلبی داشته باشم. خود این روحیه من را خاص می کنه وقتی که این خلوص به حد اعلایی رسید اونوقت خدا گلچین می کند.

اینطوریه یعنی ورود به این مطلب خاص می کنه نه این که هر کس خاص بود وارد شد.

یه تعبیری که متاسفانه  قبلا در رابطه با همین شهدای خودمان شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی به غلط بود همینطوری بود دیگه. بعضا بعضی چیزها را سانسور می کردند که آقا این کی بود رفته شهید شده نگین این جور در نمیاد  با عقاید ما که همچین آدمی رفته شهید شده. الحمدلله این شکسته شد این باب باز شد معرفت ایجاد شد  که اینجوری نیست بگذارید گفته شه اتفاقا  باید معروف بشه که نخیر چه آدم هایی وارد داستان جهاد شدند متحول شدند. باید گفته بشه.

ما یه کاری کردیم بگن اون آدم های خاصی بودند رفتند شهید شدند دور از دسترس نیست هر کسی می تونه به این مسیر وارد بشه وارد که شدی خاص می شی مهم نیست قبلش چی بودی این که حضرت علی (ع) می فرمایند خدا این در را برای خاص اولیائش باز گذاشته منظور همینه یعنی جهاد خاص ساز است. شما واردش که می شی خاص می شی مهم اینه که ورود پیدا کنی.

برای ورودش خلوص نمی خواد اصلا واجب شرعیه منتها وارد که شدی دلی که دادی درست عمل کردی انگیزه ت درست شد نیتت که درست بود اونوقت تبدیل به یه آدم خاص می شی.

نمونه هاش را زیاد دیدیم وصیت نامه ی یه شهید ده دوازده ساله را که آدم می خونه آقای رحیم پور ازغدی به طور تخصصی کار کرده اند روی وصیت نامه ی شهدای جوان می فرمودند که من چیزهایی که توی این وصیت نامه ها دیدم توی کتب عرفا پیدا نکردم. یعنی نه از کتب عرفا نه از نقل عرفا. چیزهایی که توی وصیت نامه یه شهید ده دوازده ساله بوده. معلومه که توجه خاصی بهش شده ولو این که قبل از اون آدم خاصی نبوده ممکنه نمازش را هم یکی در میان می خونده

محمدامین راستگوجهرمی

یکی از چیزهایی که ذهن من را مشغول کرده است کارکردی است که بسیج دانشجویی دارد اما دانشجویان پس از فارغ التحصیلی از این کارکرد محروم می شوند.


بسیج دانشجویی به علت ویژگی های خاص خودش به نوعی نخبه پرور است و نوعی آرمان گرایی را به دانشجو می دهد و او را از غرق شدن در روزمره ها نجات می دهد. حضور در جمع همفکران و داشتن دغدغه های گفتمانی و فرهنگی شخص را به آرمان گرایی سوق می دهد.

اما دانشجو پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه این فضا را نه در بسیج محلات و نه در بسیج ادارات نمی تواند برای خود بازتولید کند. بسیج محلات و بسیج ادارات ظرفیت چنین آرمان گرایی و نخبه پروری ای در خود ندارند و نمی توانند برای دانشجوی بسیجی جذاب باشند.

خود به خود فرد از همفکران دور می افتد و کم کم در جامعه هضم شده و دچار روزمرگی می شود و از گفتمان آرمان گرایی دور می افتد.

برای خود من حضور در شبکه های اجتماعی مانند گوگل پلاس و ارتباط با نهادهایی مانند جلساتی که حاج آقا پناهیان برگزار می کنند تا حدی این نیاز را برطرف می کرده است و ارتباطم را با همفکران احیا می کرده است و از هضم شدن در روزمرگی ها نجات می داده است.

اما راه حل کجاست؟

در آینده بیشتر از این دغدغه می نویسم

محمدامین راستگوجهرمی

مدت زیادی است که به این موضوع فکر می کنم. افراد زیادی را می شناسم که اندوخته ها و سرمایه هایی اندک دارند که دوست دارند از این سرمایه استفاده ای مثبت برای نگه داشتن ارزش پول خود در مقابله با تورم کنند و احیانا این سرمایه را افزایش دهند. 

این افراد عموما زندگی هایی کارمندی دارند و فرصتی برای کار اقتصادی مثبتی ندارند و کار اقتصادی چندانی هم بلد نیستند. راهکاری که بسیاری از این دوستان در مواجهه با چنین موقعیتی برمی گزینند ورود به بازارهایی همچون بازار طلا و سکه و دلار می باشد تا سرمایه های خود را از این طریق حفظ نمایند.


ضمن این که در چنین راهکاری ثروتی تولید نشده است و تنها ارزش پول است که ثابت مانده است هرچند در رقم افزایش یافته باشد. اما آیا این کار هر چقدر هم اقتصادی باشد با شرایط جنگ اقتصادی و اقتصاد مقاومتی سازگار است؟ 

خوب باید چه کار کرد؟

در کشور ما فرهنگ تعاونی های مصرفی خیلی خوب جا افتاده است و هر سازمان و اداره ای تعاونی مصرفی خود را دارد ولیکن آن چه مورد غفلت واقع شده است فرهنگ راه اندازی تعاونی های تولیدی است.

تعاونی های تولیدی می توانند با جذب سرمایه های کوچک و به کارگیری آن در تولید نقش مفید و موثری را در اقتصاد مقاومتی ایفا کنند.

بسیاری از اجناسی که نیاز به تکنولوژی خاصی ندارند، تولید آنها خیلی سخت نیست و مصرف آنها نیز زیاد است و بازار مصرفی خوبی دارند در حال حاضر وارداتی می باشند. با بالا رفتن نرخ دلار و بالا رفتن نرخ تمام شده ی اجناس وارداتی نسبت به اجناس تولید داخل کم کم تولید این اجناس در داخل کشور اقتصادی خواهد بود.

اجناسی که خیلی ساده هستند و می توان در یک کارگاه کوچک اقدام به تولید آنها نمود.

من آنتن تلویزیون را مثال می زنم. هیچ چیزی جز تعدادی لوله آلومینیومی که با ساختار خاصی بر روی یک قوطی آلومینیومی نصب شده است نمی باشد اما این جنس بسیار ساده تا کنون جزو اجناس وارداتی بوده است زیرا تولید آن در داخل اقتصادی نبوده است. اما با قیمت های جدید دلار مساله کاملا متفاوت است.

چند نفر با یک کارگاه متوسط می توانند به راحتی نیاز کشور به واردات این جنس را برطرف کرده و رقیب چینی را از صحنه به در کنند.


همچنین است در بسیاری از موارد دیگر

به نظرم این مساله ی تعاونی های تولیدی راهکاری است که بیشتر باید به آن فکر کنیم.

محمدامین راستگوجهرمی
یکی از مشکلات اساسی فرهنگی جامعه ی ما آن است که مد شده است دکتر و مهندسی ارزش باشد. حالا این وسط رشته های علوم انسانی هم مانده است یا واسه آن هایی که خیلی از قافله پرتند! یا نه برعکس خیلی می فهمیده اند که علی رغم این جو باز هم راه خویش را پیدا کرده اند.

اما وقتی که بحث مدیریت کلان جامعه در میان می آید همین رشته های علوم انسانی هستند که کارساز هستند. از اقتصاد و مدیریت و جامعه شناسی گرفته تا شهرسازی و ...

خوب حالا چه کار کنیم؟ آیا افراد با استعداد پایین تر را به مدیریت های کلان منصوب کنیم؟ خوب آیا این حالت مطلوب است؟

آیا این وضعیت که شهردار پزشک باشد و بسیاری از مدیرهای سازمانی مهندس قابل قبول است؟ این ها که درس مربوطه را نخوانده اند و تخصص مناسب را ندارند؟!

حالا بماند همه ی مشکلات علوم انسانی غیر بومی و سکولار ما که خودش بحثی است مفصل!

اما برای اصلاح ساختاری جامعه می بایست نگاهمان را درست کنیم.
محمدامین راستگوجهرمی