یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

توی حرم حضرت ابوالفضل بودم. زار و درمانده! چرا من نمی گریم؟ چرا نمی میرم؟ اینجا کربلاست! اینجا حرم حضرت عباسه! اینجا بین الحرمینه! اینجا تل زینبیه است! فکر می کردم بیام اینجا می میرم! اما چرا حتی نمی گریم؟

به هم ریخته بودم! من چه م شده؟ یا حضرت عباس به من اشکی بده!

اصلا حالم خوب نبود چون فکر می کردم قساوت قلب گرفته ام.

رفتم حرم امام حسین. دم در ورودی که رسیدم باب الحوائج حاجتم را داد! چند نفر واساده بودن روضه می خوندن و منم پشت سرشون ایستادم و یه دل سیر گریه کردم.

طول کشید تا حرف های پناهیان را بشنوم و بفهمم که اینجا امام حسین(ع) قلب شیعیانش را می گیره تا غصه هلاکشون نکنه. اینجا سرزمینی است که زائرانش را آشفته به سوی خود می‌کشاند و آرامش می‌دهد.

محمدامین راستگوجهرمی

ashura

arbaeen

پیاده روی

اربعین

کربلا

نظرات  (۲)

۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۱:۴۶ رایحه جعفری
استادمون میگفت؛ به محض اینکه رسیدید کربلا نرسیده و غسل نکرده و استاحت نکرده، فقط ساکتون را بگذارید توی محل اسکان و سمت حرم سقا(ع) سرریز شد... 

واقعا خوش به سعادتون جناب...
التماس دعا. 
واقعاممنونم ازمطالب فوق العاده نابتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی