یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عراق» ثبت شده است

بروز پدیده ای به نام داعش در عراق و سوریه خیلی ذهن ها را درگیر کرده است و تحلیل های متفاوتی را ایجاد کرده است. شهدای عراق و سوریه و ایران جوانان پاکی بودند که هزینه ی سنگینی بوده اند برای مقابله با این جریان. همانطور که حضرت آقا اشاره فرمودند یکی از بزرگترین هزینه ها این بود که «بیداری اسلامی حرکتی ضدآمریکایی، ضد استبداد و ضد دست نشاندگان آمریکا بود اما جریان تکفیر این حرکت عظیم ضداستکباری را به جنگ خانگی و برادرکشی میان مسلمانان تبدیل کرد»

 

اما در این میان عدو سبب خیرات و برکاتی نیز شده است که شاید بدون حضر داعش به این راحتی ها امکان پذیر نبود:

۱. تاثیر مثبت در جوانان عراق و سوریه: شاید برای ما که سال ها با همین عراقی ها در جنگ بوده ایم و دیده ایم چگونه زیر بار دیکتاتوری صدام رفته اند سخت باشد پذیرفتن این که این جوانان عوض شده اند اما باید با آنانی که در مبارزه با تکفیری ها در کنار این جوانان بوده اند صحبت کنید تا باور کنید نسلی جدید تربیت شده است از نسل حزب الله

 

۲. نزدیک شدن کردستان عراق به عراق و ایران و خنثی شدن توطئه غرب: با جدا شدن اقلیم کردستان عراق از حکومت مرکزی غرب سرمایه گذاری ویژه ای را در این منطقه انجام داد تا رفاه و آسایشی را برای مردم این منطقه به دنبال داشته باشد هدف از این سرمایه گذاری نزدیک کردن این اقلیم به غرب و اسرائیل و همچنین ایجاد ناثباتی در کردستان ایران بود چرا که در حالی که متاسفانه وضعیت معیشتی مردم کردستان ایران چندان مناسب نیست کردستان عراق محل جذب افراد جویای کار بود که این موضوع ناثباتی را بیشتر و بیشتر می کرد. با اشتباه داعش در تجاوز به اقلیم کردستان عراق از طرفی سرمایه گذاری غرب تا حدی از بین رفت از طرفی نیروهای پیشمرگه در کنار نیروهای عراقی قرار گرفتند و برای یک هدف واحد جنگیدند که نتیجه نزدیک شدن اقلیم کردستان عراق به ایران و عراق بود.

 

۳. نزدیکتر شدن حکومت عراق و مردم عراق به حکومت و مردم ایران و تقویت جبهه شیعی در منطقه: شاید برای مردم دو کشور که سالها با هم جنگیده اند سخت باشد که زیر پرچم واحد شیعه علی (ع) در کنار یکدیگر جمع شوند و تعصبات قومی و قبیله ای را کنار بگذارند و با هم برادروار برخورد کنند. آنان که سال های ابتدایی باز شدن راه کربلا به عراق می رفتند صحبت از برخورد بد و نگاه های نفرت انگیزناک می کردند اما ما که اربعین می رفتیم جز مهر و محبت و برادری نمی دیدیم چرا که تو زائر اربعین بودی. اما با ظهور داعش جوانان اربعینی امروز عاشورایی شده اند و با حضور افرادی چون سردار سلیمانی بیشتر و بیشتر به ایرانی ها نزدیک شده اند. امروز الفت میان برادران شیعی در منطقه بیشتر شده است.

 

۴. محدودتر شدن جریان شیرازی ها:جریان شیرازی ها(سید صادق شیرازی و سید مجتبی شیرازی و یاسرالحبیب و ... ) که از طریق کشورهای خارجی تغذیه می‌شود و با اختلاف افکنی میان مسلمانان راه را برای اغراض جریانات استکباری هموار می کند سال هاست با جمهوری اسلامی مشکل دارد اما تا کنون با این جریان با رافت برخورد می‌شده است اما هم اکنون به عنوان بستر ظهور و رشد جریانات تکفیری خطرش بیشتر حس شده است و افراد و مسئولین بیشتر نسبت به این جریان هوشیار شده اند و زمینه برای فعالیت این گروه محدودتر شده است.

محمدامین راستگوجهرمی

 

این ویژه نامه زیبا و عالی که توسط ستاد مردمی راهیان کربلا استان قزوین آماده شده است.این ویژه نامه زیبا که صفحه آرایی و طراحی جلد آن توسط خانه طراحان گرافیک انقلاب اسلامی طراحی شده است.حق چاپ و نشر ندارد و همه می توانند آن را چاپ کنند ولی غیر قابل فروش می باشد.این ویژه نامه شامل 4 فصل و پیوست به شرح زیر است:

  • فصل نجف
  • فصل قافله عشق(مربوط به پیاده روی اربعین)
  • فصل کربلا
  • فصل راهیان کربلا
  • پیوست
    • شامل:
      • زیارات:
        • زیات های عاشورا
        • امین الله
        • اربعین
      • لغات پرکاربرد عربی
    • نقشه:
      • نقشه حرم حضرت علی(ع)
      • نقشه مسیر نجف تا کربلا
      • نقشه شهر کربلاو اماکن موجود
      • نقشه حرم امام حسین(ع)

 

دریافت ویژه نامه در قالب PDF فشرده نشده(حجم: 16.6 مگابایت)

دریافت ویژه نامه در قالب PDF فشرده شده(حجم: 11.4 مگابایت)


نسخه نهایی کم حجم

نسخه نهایی آماده چاپ
جلد

گزیده تصاویر از صفحات
 

دریافت جلد ویژه نامه(حجم: 1.34 مگابایت)

منبع : سایت اربعین

محمدامین راستگوجهرمی

شاید یه نکته ی خیلی مهم واسه پای گذاشتن توی راه کربلا این باشه که هر آن چه تا کنون در مورد عراق و اعراب و مسلمانان دیگر کشورها می دانسته اید و فکر می کرده اید را به کنار بگذارید و خودتان را برای شناختی جدید آشنا کنید!

آدم هایی که شما در این راه می بینید با آدم هایی که در ایام دیگر سال در همین مناطق می بینید به کلی متفاوتند!‌

ارتش

ارتشی که شما با آن برخورد می‌کنید ارتشی نیست که سال ها با آن ها جنگیدیم بلکه ارتش دولت شیعی عراق است! (گویا نوعی محلی است) که وظیفه اش تامین امنیت زائران حسینی است. سربازانی که عاشق امام حسین هستند و با عشق به خدمت به زائران مشغولند و وقتی که در اتوبوس برای آنها دست تکان می دهی با شوق برای تو دست تکان می دهند! چشم ها را باید شست!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اعراب

جدا خواهش میکنم این مزخرفات عرب و عجم را به کنار بگذارید! اینجا تنها چیزی که وجود دارد امت واحده ی اسلامی و شیعی است و من و شما نماینده ی جمهوری اسلامی ایرانی هستیم که برخی بوی خمینی و خامنه ای را در وجود ما جستجو می کنند و برخی می‌خواهند بدانند آیا احیانا مشهدی نیستی تا سلام امام رضا را برسانند. اینجا به تو می گویند: « انا مظلوم ، انت مظلوم، شیعه مظلوم» اینجا صحبت از برادری ملت عراق و ایران است. اینجا از آمریکا و اروپا و ژاپن و آفریقا و ... آمده اند و تو در نگاه آنها نماینده ی ایران هستی.

اینجا باید دوباره اسلام آورد و به یاد آورد که ان اکرمکم عند الله اتقاکم

 

 

محمدامین راستگوجهرمی

آقای علیرضا ماتاجی زحمت کشیده بودند و جزوه‌ای در رابطه با تعامل با براداران شیعه مان در عراق تهیه کرده بودند که قسمت مربوط به آموزش فشرده زبان عراقی آن جدا شد و به عنوان جزوه ای جداگانه در اختیار دوستان قرار می‌گیرد.

انشاء الله که مفید باشد.

دریافت جزوه آموزش فشرده زبان عراقی
حجم: 513 کیلوبایت
 

محمدامین راستگوجهرمی

یکی از رموز عجیب همینه که امام زمان (عجل الله فرجه) حکومتش را در کوفه مستقر می کنه! کوفه!

 

این را بگذارید در کنار خون خواهی امام زمان برای امام حسین (ع)

این را بگذارید کنار آن که کوفه بود که امام علی (ع) را شهید کرد، کوفه بود که حسین(ع) را شهید کرد.

چرا کوفه ؟ 

یکی از سوالاتی که در سفر به عتبات عالیات ذهنم را مشغول کرده بود همین بود. چرا کوفه؟

 

اما دیدن مسجد سهله و نفس کشیدن در فضای آن و خواندن فضایل این مسجد بسیاری از مسائل را برایم حل کرد.

چه لذتی دارد قدم زدن در فضای منزل امام زمان! حتی اگر از خستگی قادر به یک قدم راه رفتن بیشتر هم نباشی!

محمدامین راستگوجهرمی
غروب که شد اکثر بچه های کاروان در موکب ها مستقر شدند که استراحت کنند اما میثم اصرار داشت که برای استراحت خیلی زوده. من که اوضاع گلویم مناسب نبود و از همان ابتدا سفر را با سرفه های  شدید شروع کرده بود چفیه و شال عزا را به دور سر و صورتم پیچیده بودم و از این که شی جایی برای استراحت پیدا نشود و مجبور شویم مانند برخی بیرون از موکب ها بخوابیم خیلی نگران بودم.به هر حال با میثم راه افتادیم.

آخر شب بود و خسته بودیم و روی نیمکتی نشسته بودیم تا استراحت کنیم. به میثم گفتم این عصاهای چوبی ای که می فروشند هم چیز خوبی است. به نظرت چنده؟ گفت فکر کنم 25 تا سی هزار تومان باشه! گفتم 25 تومان؟ من اگه 5 تومان باشه می خرم! 

توی همین صحبت ها بودیم که پسری با چند عصا در دستش بهمون نزدیک شد. به قیافه اش می خورد که ایرانی باشه! ازش پرسیدم این عصاها را چند خریدی؟ با فارسی و لهجه ی عربی جواب داد: دوهزار!
گفتم دوهزار تومان ؟ گفت نه دوهزار عراقی ( که می شود همان 5 هزار خودمان! ) گفتم خیلی ممنون

بعد یکی از عصاها را به سمتم گرفت و گفت برا تو! 
گفتم نه ممنون فقط پرسیدم خودم می خرم!
گفتم می بریش!
گفتم ممنون نه نمی خوام
گفت می بریش!
خلاصه به زور عصا را بهم داد!

و عجب مهمان نوازی است امام حسین و به راستی این جا قطعه ای از بهشت است! 
محمدامین راستگوجهرمی

عصر روز اول پیاده روی بود که مموری دوربینم پر شد و مجبور شدم خیلی از عکس ها را پاک کنم. دوربین امانت از دوست خوبم حسین میرجلیلی بود که یک ساعت قبل از حرکت به دستم رسانده بود و فرصتی نبود برای گذاشتن یک حافظه ی بالاتر بر روی آن. قاعدتا از اون به بعد مجبور شدم با احتیاط بیشتری عکاسی کنم.

برخی از عکس هایی که جالب بود را اینجا می گذارم.

موکب امام رضا یکی از موکب هایی بود که نظرم را جلب کرد. ارادت شیعیان عراق به امام رضا(ع) خیلی بود تا حدی که تا می فهمیدند که ایرانی هستیم با شوق می پرسیدند مشهدی هستیم؟ و من که چقدر دلم می خواست جوابم به این شوق مثبت بود

محمدامین راستگوجهرمی

در راه نجف که بودیم صحبتمان با میثم این بود که جای اقلام فرهنگی در موکب ها خالی است و همه چیز پیدا می شود الا اقلام فرهنگی اما حوالی عصر روز اول بود که اولین نشانه ها از اشتباه بودن این گمان پیدا شد. کاغذی که توسط جوان ها توزیع می شد را من باب کنجکاوی گرفتم اندر باب فلسفه ی قیام امام حسین بود.

محصول فرهنگی دیگری که توسط کودکان توزیع می شد کارتی بود که یک طرفش جمله ای از حضرت آقا در مورد حضرت زینب سلام الله نوشته شده بود و در طرف دیگرش زیارت اربعین. کار فرهنگی خیلی جالبی بود و جالب تر آن که محصول هیاتی در تهران بود.



محمدامین راستگوجهرمی
صبح زودتر از جمع راه افتادیم به میثم گفتیم زودتر راه بیافتیم اگه خسته شدیم استراحت می کنیم بقیه هم برسند.
فکر می کردیم از همه جلوتریم که با دیدن یکی از رفقای زمان دانشگاه تازه فهمیدیم که نخیر این خبرها هم نیست!
نزدیک اذان است و می خواهیم محیای نماز شویم. جلوی یکی از موکب ها فرش انداخته اند برای نماز. از جوانی که آن جا ایستاده است می پرسم : "مرافق وین؟"! نگاهی به دوستش می کند و می گوید دستشویی را می خواد!!! اونم اشاره می کنه به طرفی و می گه توالت اونجاست!
مونده ام بخندم یا ...

همه ی وسایلمان را به همان دوستمان می سپاریم تا وضو بگیریم و آماده شویم برای نماز



محمدامین راستگوجهرمی

نمی‌شه به زائر امام حسین صفت بدی نسبت داد یا گفت کاش این جور آدمی نمی اومد زیارت. اما ای کاش این زوار قبلش یه خرده توجیه می‌شدند تا با تعصبات جاهلی سفرشان را آغاز نکنند! این خاطره را میثم هم نوشته بود که تنها همان را اینجا می‌گذارم:


ساعت 9 شب است که به هتل اسکان در نجف رسیده ایم.خسته از مسیر و علافی های پشت مرز کلید اتاق را تحویل می گیریم.ساکها را در اتاق گذاشته و با هم اتاقی برای شام به رستوران هتل بر می گردیم. میز کناری دانشجویی تهرانی است که هنوز به عراق نرسیده شروع کرده به عرب و عجم کردن و فحش دادن به اعراب! در بین حرفهایش می شنوم که می گوید: "این عربهای... ما را چی فرض کردن؟ اومدن تو اتاقهای هتل دوربین گذاشتن! نمی گن مثلا خانومی می خواد تو اتاق راحت باشه".

اول تعجب می کنم.بعد خودم را توجیه می کنم و  می گویم شاید به خاطر مسائل امنیتی عراق مجبور هستند که این کار عجیب را انجام دهند.

بعد از شام به اتاق که بر می گردیم دوستم چشمی کنترل از راه دور تلویزیون را که بالای تلویزیون نصب شده را نشانم می دهد و می گوید طرف به این می گفت دوربین مخفی....

محمدامین راستگوجهرمی