یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نجف» ثبت شده است

یه ون گرفته بودیم دوازده نفری بریم مسجد کوفه. راننده ی ون وقتی فهمید ایرانی هستیم زد زیر آواز آن هم ایرانی و آن هم سرودهای انقلابی!
خمینی ای امام ...
ایران ایران ایران ...

میثم که ماشین را گرفته است و در جلو کنار راننده نشسته است از او در مورد مرجعش می پرسد اما او منظور میثم را متوجه نمی‌شود. میثم در حال بدگویی از آل سعود و لعنت آنهاست و من در فکر....

وقتی پیاده می‌شویم می‌خواهم با او خداحافظی کنم. دنبال کلمه ای مانند الله معک!!! می گردم که می گوید السلام علیکم
یادم می افتد که هنگام خداحافظی در مشاهد شریفه به رسم اعراب سلام می دهیم. یادم می آید که اعراب سلامشان و خداحافظی شان یکی است.
محمدامین راستگوجهرمی

نمی‌شه به زائر امام حسین صفت بدی نسبت داد یا گفت کاش این جور آدمی نمی اومد زیارت. اما ای کاش این زوار قبلش یه خرده توجیه می‌شدند تا با تعصبات جاهلی سفرشان را آغاز نکنند! این خاطره را میثم هم نوشته بود که تنها همان را اینجا می‌گذارم:


ساعت 9 شب است که به هتل اسکان در نجف رسیده ایم.خسته از مسیر و علافی های پشت مرز کلید اتاق را تحویل می گیریم.ساکها را در اتاق گذاشته و با هم اتاقی برای شام به رستوران هتل بر می گردیم. میز کناری دانشجویی تهرانی است که هنوز به عراق نرسیده شروع کرده به عرب و عجم کردن و فحش دادن به اعراب! در بین حرفهایش می شنوم که می گوید: "این عربهای... ما را چی فرض کردن؟ اومدن تو اتاقهای هتل دوربین گذاشتن! نمی گن مثلا خانومی می خواد تو اتاق راحت باشه".

اول تعجب می کنم.بعد خودم را توجیه می کنم و  می گویم شاید به خاطر مسائل امنیتی عراق مجبور هستند که این کار عجیب را انجام دهند.

بعد از شام به اتاق که بر می گردیم دوستم چشمی کنترل از راه دور تلویزیون را که بالای تلویزیون نصب شده را نشانم می دهد و می گوید طرف به این می گفت دوربین مخفی....

محمدامین راستگوجهرمی
شب شده است و ما همچنان در راهیم. تابلویی که بچه ها در مرز مهران دیده بودند و فاصله تا نجف را حدود 170 کیلومتر مشخص کرده بود باعث شده بود که انتظارمان از این سفر بسیار کوتاه باشد. اما هم اطلاعات غلط بود و هم حجم جمعیت راهی نجف بسیار و ما همچنان در راه بودیم.

راننده ی عراقی ما داره با یکی از بچه های اتوبوس صحبت می کنه و دوست ما هم با عربی شکسته بسته ای با او حرف می زنه می روم کنارشان تا ببینم از چه صحبت می کنند. عاشق ایران است و زائران ایرانی را مجانی جابه جا می کتد. از این صحبت می کند که « شیعه مظلوم است ما شیعه ایم شما شیعه اید شیعه مظلوم است »


به سیطره ای می رسیم و مانیفست گروهمان را طلب می کنند. دوست ما بلند می شود و آقای زارع که مسئول مانیفست ماست جای او را می گیرد. دوستان از راننده خواسته بودند که مداحی ای پخش کند و او نیز گفته بود اگر فلش یا رم موبایل دارید بدهید تا پخش کنم و مداحی های رم موبایل یکی از همسفران در حال پخش بود.

چند تا بچه ها که جلو نشسته اند هی می گن صدای مداحی را کم و زیاد کنه! آخرش هم می گن خلاص! یعنی خاموش کن! خاموشش که می کنه می گن احسنت! مرحبا!

راننده ناراحت می شه و روش را می کنه به بچه ها و کلی براشون حرف می زنه! من البته عربی ام هم خیلی خوب نیست!
اما کلیت حرفش این است :

من راننده ام! لا معلم! اما زیارت حسین(ع) مانند زیارت کعبه  و بلکه بالاتر است؛ آداب دارد! توی این راه مسخره بازی نداریم، خنده نداریم،شیعه در محضر مولایش نمی خندد...
  آداب زیارت کربلا وضو با آب فرات است....
من 9 بچه دارم (اسمشان را می گوید که اکثرشان دخترند ) و همه پیاده عازم کربلا هستند در پناه خدا!
و من خودم هم ماشین م را می گذارم و پیاده به کربلا می روم ....

این راننده خودش یک مستند بود. اما آخرش آقای زارع که از کار بچه ها ناراحت شده بود و تذکر راننده باعث شده بود بهش بربخورد نگذاشت بیشتر از این آن جا باشم و ما فرستاد بشینیم سرجامون!


محمدامین راستگوجهرمی

وادی السلام :

http://hajj.ir/hadjwebui/ImageGallery/ImageNews/image_2009251329117032.jpg


آرزومه که زیر علم بمیرم                             یا بیام یه گوشه از حرم بمیرم                           


واقعا قبرستان خواستنی ایه! اینقدر که آرزو کنی ای کاش زودتر بمیری و همین جا دفنت کنند!

حضرت علی ع خودشون ملک وادی السلام را خریدند و به واسطه ی محبت به ایشان خداوند 70 هزار نفر از وادی السلام را بدون حساب رسی به بهشت می برند .. در راوایات است که ارواح مومنین در این قبرستان گرد هم می آیند و هر مومنی که از دنیا برود ملکی روحش را به اینجا می آورد و هر کس که در این قبرستان دفن شود عذاب قبر از او برداشته می شود. در این قبرستان علاوه بر قبور اهالی عراق، قبور مردم مختلفی از ایران، هند، پاکستان، لبنان و ... دیده می شود در قبرستان وادی السلام قبور بسیاری از علما و انبیاء الهی وجود دارد که مهمترین آنها به شرح ذیل می باشند:

مرقد مطهر حضرت هود و صالح (ع) که در ورودی قبرستان قرار دارند.

http://www.shia-news.com/files/fa/news/1388/1/9/1508_805.jpg

مرقد آیت ا... سید علی قاضی طباطبایی عارف و عالم برجسته در قسمت جنوبی وادی السلام و نزدیک مقام حضرت هود و صالح(ع)

مقام امام زمان (عج ).. گفته شده است که بعضی از بزرگان در دوران غیبت کبری در این مکان مقدس به خدمت امام زمان (عج) شرفیاب شده انداز آن جمله استاد العرفا "سید علی قاضی طباطبایی " است که هم اکنون مرقد منورش زیارتگاه خاص و عام در وادی السلام است .

http://hajj.ir/hadjwebui/ImageGallery/ImageNews/image_2009251329117183.jpg


نجفیان جنازه های خود را در قسمت های جدید این قبرستان که در سمت راست وادی السلام واقع شده به خاک می سپارندکه از جمله مدفون شدگان در این قبرستان شهید "محمد باقر حکیم "است که محل دفنش با مقبره ای مشخص است

قبر حضرت نوح و ابراهیم ـ علیهما السلام ـ و حدود 370 نفر از پیامبران در کنار امام شریف علی ـ علیه السلام ـ می باشد.

مقام امام صادق ـ علیه السلام ـ که امام مدتی در آنجا بوده

مقام امام سجاد ع ..روایت شده که هر وقت امام برای زیارت جدشون امام علی ع می اومدن در این مکان اقامت و عبادت میکردن

http://www.chtn.ir/UploadedFiles/Fa/News/2/Image43702.jpg


محمدامین راستگوجهرمی

در نجف اشرف مقامی وجود دارد که که در کنار بحر النجف واقع می باشد و مردم آن را صافی صفا نام گذاشته اند.  این منطقه سابقاً به نام مسبل معروف بوده و بعد از آن به نام العماره شناخته شد.

در صافی صفا آرامگاه یک مؤمن نیکوکاری ست از اهالی یمن که پیکرش از راه های دور همان طور که وصیت کرده بود آورده شد تادر این زمین مبارک به خاک سپرده شود.

تاریخ نگاران روایت می کنند :

که روزی امام امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب بر لبه بحر النجف در مین الغری ایستاده و در خلوت ایمانی خویش به نشانه های خداوند متعال می اندیشید و ناگهان چیز سیاه مانندی از دور نزدیک می شد و هنگامی که نزدیک گشت مردی بود اعرابی که بر شتر خود بار سنگینی حمل می نمود. وی به نزیک امام که رسید معلوم شد که آن بار سنگین, جنازه است.

اعرابی بر امام سلام کرد بدون آنکه او را شناخته باشد سپس اما علی (علیه السلام) از وی پرسید : از کجا آمده ای ؟ گفت: از یمن امام پرسید ؟ در اینجا به دنبال چه هستی؟ و این جنازه کیست ؟

آن مرد گفت : این پیکر پدرم است و او را آورده ام تا در این زمین به خاک بسپارم. امام گفت: آیا این فاصله را در پشت سر گذاشته ای تا این جنازه را در اینجا دفن کنی ؟ چرا در همان جا در یمن او را دفن نکردی ؟

مرد گفت : به خداوند قسم که این وصیت اوست, که هنگامی که بمیرد او را در این خاک دفن کنم. امام گفت: از او نپرسیدی چرا این وصیت را کرده است؟ مرد گفت: آری پرسیدم و در جوابم گفت که در این خاک مردی دفن خواهد شد که در نزد خدا و پیامبرش شأن بلند مرتبه ای  دارد و هر کس که در کنار او دفن شود خداوند آنچه را که ناپسند است از وی دور خواهد ساخت و شفاعت او را به دست خواهد آورد و داخل بهشت خواهد شد.

این مرد که در اینجا دفن خواهد شد نیکوهایی دارد که کتابها گنجایش به یاد آوردن و عقل ها نیز به آنها احاطه نخواهند داشت. این کافی ست که دوست داشتنش ایمان و دوست نداشتنش, کفر است. وی بهترین مردم بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) و الگویی ست برای الگوپذیران.

امیر مؤمنان از او می پزسد: آیا این مرد را می شناسی؟ گفت: نه.

امام گفت: آن مرد من هستم در آن هنگام اعرابی بر پای امام افتاد و آن را می بوسید و گریه می کرد. امام گفت: چونکه پدرت این وصیت را کرده است و تو از راه دور آمده ای من نیز نماز و دفن او ر ابر عهده می گیرم . مرد گفت: خوشا به حال پدرم که وصیت کرد در پیش تو دفن شود و من شما را در اینجا یافتم و او به نماز خواندن و دفن کردن تو برای وی مشرف خواهد شد.

سپس امام از او پرسید: پدرت در زندگی اش چه می کرد؟ مرد گفت: ای امیر مؤمنان به خداوند قسم که او همیشه تو ار به یاد می آورد می کند. و دائماَ او را می شنیدم که به نام تو از خداوند متعال نجات می کرد و در نماز شب بسیار فراوان این را از خداوند می خواست.

سپس بعد از دفن آن مؤمن اهل یمن نیکوکار در همان جا بسیاری دیگر از بزرگواران به خاک سپرده شدند و در این مکان مسجدی قدیمی وحود دارد که به مقام شریف که در کنار منطقه کم ارتفاع بحر النجف احاطه دارد و تاریخ ساخت آن به قرن هفتم و گفته شده است هشتم هجری باز می گردد. و امروزه ساختمان با وسعتی ست که هر بیننده می تواند از دور آن را ببیند و روی آن گنبدی ست که با زیباترین و با شکوه ترین نقش ها و نوشته ها و منبت کاری های اسلامی تزیین شده است و کنار آن مقام امام زین العابدین وجود دارد. 

عکس های دوم و سوم از آقای ولی رازانی

منبع

محمدامین راستگوجهرمی