یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

یونسی به عنوان دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقلیت ها در همایشی صحبت هایی داشت که کاملا بر خلاف منافع ملی و استراتژی های کلان جمهوری اسلامی بود. در حالی که ما در برابر دشمنان در کنار ملت عراق قرار گرفته ایم و شهدایی در این راه تقدیم کرده ایم و پیوندهایی که سالها میان مردم این دو کشور که اشتراکات مذهبی و فرهنگی فراوان دارند به علت تجاوز صدام ملعون گسسته بود مجددا در اربعین حسینی دارد احیا می‌شود صحبت های یونسی آتویی شد برای دشمنان ایران که با شیطنت رسانه ای به ایران هراسی در اعراب دامن بزنند.

آن چه ما دنبال می‌کنیم واحد بودن است اما نه در ذیل عنوان امپراتوری ایرانی بلکه در ذیل عنوان امت واحده اسلامی و در این راه واحد شدن به معنی برداشته شدن مرزها نیست بلکه به معنای وحدت فکری و استراتژیک در برابر استکبار جهانی است.

 

به نظر می آید با تکذیب کردن حرف های یونسی و اینکه مدام از رسانه های داخلی بخواهیم که حالا بنده خدا یه حرفی زد شما گنده اش نکنید چیزی حل نمی‌شود چرا که با نادیده گرفتن در فضای داخلی اثر منفی اش در فضای بین الملل خنثی نمی‌شود. باید مقامی بزرگ تر مثل خود رییس جمهور صحبت های یونسی را تصحیح کرده و اثرات منفی این اظهار نظر نسنجیده را خنثی کند.

محمدامین راستگوجهرمی

شاید یکی از مزخرف ترین حرف هایی که استعمار در زبان روشنفکران انداخته است شعارهایی مثل هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و امثالهم می‌باشد. همانطوری که هیچ چیز در این دنیا بی هدف نیست هنر بی هدف و تاریخ بی هدف و هر چیز دیگر بی هدفی نیز بی معنی است. بنابراین اگر این صحبت ها را شنیدید ببینید پشت گوش شما مخملی بوده است که گوینده چنین صحبت هایی کرده است یا این که پشت گوش خودش مخملی بوده است! هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و هر شعار چنینی ای تنها به هدف استعمار ملت ها و حرکت دادن آن ها به سمت و سویی جز راه اصلی شان درست شده است.

 

در این میان تاریخ و جغرافیا نیز از این قاعده مستثنی نیستند و این مرزهای قراردادی و این وقایع نگاری نیز بدون هدف بی معنا هستند.

حالا در این چه باعث شده است گیر بدهم به تاریخ و جغرافیا؟

آیا تا کنون به این فکر کرده اید که این همه دعوا بر سر اسم خلیج فارس برای چیست؟ حالا خلیج اسمش فارس باشد یا نباشد چه فرقی می‌کند؟

آیا هدف این است که ببینند قدمت کدام کشور بیشتر است؟ در چه تاریخی چه اسمی به کار برده می‌شده؟ آیا این یک حس ملی ساده ی اعراب و ایرانیان است که به جان هم افتاده است؟ این وسط آمریکا و اروپا و دیگران چکار می کنند و به آنها چه ربطی دارد؟ فقط به خاطر پول اعراب است؟

خیر نه بحث تاریخی و جغرافیایی و علمی است و نه کسی پول الکی دارد خرج یک اسم کند!

در حقیقت همه دعوا بر سر قدرت ایران در خلیج فارس و قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران است. تسلط ایران بر شاهراه های آبی خلیج فارس، استقرار ایران در جزایر سه گانه که تسلط بر شاهراه اصلی نفتی خلیج فارس را تضمین می کند و به تبع آن به ایران قدرتی استراتژیک و منطقه ای می دهد همه ی آن چیزی است که دشمن را عصبانی می‌کند و در این میان حس ملی اعراب نیز بهانه ای شده است برای سوء استفاده از حضور آنها در این منطقه و برانگیختن آنها علیه ایران

تغییر نام خلیج فارس می‌تواند زمینه را برای عوض کردن زمین بازی و ایجاد حق برای اعراب برای تسلط بیشتر بر خلیج فارس فراهم کند و این همان چیزی است که امریکا و اروپا می خواهند و هرآن چیزی که در این راستا منتشر می‌کنند نیز باید در همین راستا برآورد کرد.

محمدامین راستگوجهرمی

محل خونه ی ما خارج از شهره . دیروز اونجا برف سنگینی می اومد که بدون زنجیر چرخ واقعا رفت و آمد سخت بود. محل کارم اما وسط شهره جایی که درخت ها شکوفه زده اند و چشم را مبهوت زیبایی و طراوتشون می کنند.

این که توی یک ساعت حرکت از خانه به محل کار دو فصل را در اوج زیبایی شون ببینی، درخت هایی که زیر برف خم شده اند و درخت هایی که با شکوفه هاشان خودنمایی می کنند واقعا زیباست و واقعا روحیه بخشه.
 

محمدامین راستگوجهرمی

حتما بسیار شنیده اید عبارت جهان سوم را که برخی برای تحقیر خودشان و کشورهای اطرافشان به کار می برند! حالا این جهان سوم کجاست؟ کشورهای مسلمان!

سوال اینجاست که چگونه ما شدیم جهان سوم و آمریکا و اروپا شدند جهان اول؟

بر اساس کدام معیار؟

 

آیا معیار تکنولوژی است؟ آیا معیار فرهنگ است؟ آیا معیار ... است.

 اگر ما مسلمان باشیم قطعا نظام ارزشی مان باید اسلامی باشد در غیر این صورت دچار کفر در نظام ارزشی مان هستیم که قرآن می‌فرماید:

«ومن لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون»

اگر مسلمان باشیم باید ارزش گذاری مان بر اساس اسلام باشد و افراد را بر اساس نظام ارزشیابی اسلام طبقه بندی کنیم که در آن صورت ما جهان اولی هستیم جهانی که عرفایی بزرگ، علمایی حکیم و انسان هایی مومن دارد. جهانی که می تواند لایق این آیه باشد که 

«یاأیها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم ویحبونه أذلة على المؤمنین أعزة على الکافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم »

ما جهان اولی هستیم همان جهانی که شهدایی دارد مقرب همان جهانی که بچه بسیجی هایی دارد مجاهد فی سبیل الله باموالهم و انفسهم

محمدامین راستگوجهرمی

http://pana.ir/Image/PicArchive/2013/2/1_634967042763465173_s.jpgچند روز پیش بود که برنامه ی پایش سوال مسابقه اش را گذاشته بود چه کار کنیم که استفاده از اجناس ایرانی بیشتر شود یا چیزی در همین مضمون در همان بازه ی زمانی که تلویزیون روشن بود تلویزیون خمیر دندان سیگنال را تبلیغ کرد! یعنی جنسی خارجی که معادل های ایرانی خوبی هم دارد و مثلا مثل موبایل و تبلت نیست که ایرانی اش یا همان چینی اش باشد یا چینی مونتاژ شده در ایران!

 

در حالی که صحبت های آقا هنوز داغ است و حضرت آقا پای حجت شرعی را به میان کشاندند و اشاره ای هم به قاعده ی نفی سبیل داشتند و در حالی که تلویزیون مثلا برایش این دغدغه است و مهم است و در حالی که ما رسما قانون منع تبلیغ کالای خارجی در صدا و سیما را داریم معلوم نیست با چه توجیهی چنین تبلیغاتی در تلویزیون انجام می‌شود.

محمدامین راستگوجهرمی


در دوران دانشجویی که بازار هجرت دوستان از مهندسی به حوزه داغ بود بسیار در این حوزه تامل کردیم که بالاخره وظیفه چیست؟‌آیا نیاز به مهندسین ارزشی بیشتر است یا نیاز به روحانیان موثر و باسواد؟

در این زمینه بسیاری از دوستان وظیفه ی خویش را در رفتن به حوزه دانستند اما من شاید مقداری به خاطر کم بودن توکلم در بحث رزق و مقداری هم همین مباحث که بالاخره ما نیاز به مهندسین ارزشی داریم در حوزه ی خودم ماندم. استدلالم هم همین بود که امروز هم به شدت در همه جا دیده می‌شود هرجا که نیاز می‌شود که چهار تا نیروی ارزشی باسواد پیدا شوند کمبود به وضوح حس می‌شود اما کم کم ذهنیت و دید من عوض شد و امروز اگر مجددا با سوال گذشته مواجه شوم احتمال زیاد توکل می‌کنم و به حوزه می‌روم!

سوال این است که چرا؟

درست است که مهندسین متعهد و باسواد در همه جا مورد نیازند و دانشگاه ما خروجی اش آن چیزی نیست که باید باشد ولیکن اگر اندکی عقب تر بایستیم و ماجرا را تماشا کنیم می‌بینیم که این دانشجویانی که وارد دانشگاه شدند همه می‌توانستند بالقوه همان خروجی ای باشند که مورد نیاز ماست یعنی هم باسواد باشند و هم متعهد. پس مشکل جای دیگری است و باید دید در سیستم فکری دانشگاه چه مشکلاتی وجود دارد که خروجی هایش غلط است؟ معادله ی غلط با ورودی درست خروجی درستی نمی دهد.

بنابراین مشکل دقیقا جای دیگری است.

مشکل این است که مهندسین فرهنگی ما نتوانسته اند سیستم را به سمتی ببرند که خروجی درستی داشته باشیم. بنابراین باید اصلاح را از حوزه شروع کرد و البته جلوی گسترش رقیب جدی و مدعی حوزه را گرفت! یعنی علوم انسانی ای که مبانی مسمومی را تولید می کند که سیستم را به گند کشانده است.

محمدامین راستگوجهرمی