یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

در نجف اشرف مقامی وجود دارد که که در کنار بحر النجف واقع می باشد و مردم آن را صافی صفا نام گذاشته اند.  این منطقه سابقاً به نام مسبل معروف بوده و بعد از آن به نام العماره شناخته شد.

در صافی صفا آرامگاه یک مؤمن نیکوکاری ست از اهالی یمن که پیکرش از راه های دور همان طور که وصیت کرده بود آورده شد تادر این زمین مبارک به خاک سپرده شود.

تاریخ نگاران روایت می کنند :

که روزی امام امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب بر لبه بحر النجف در مین الغری ایستاده و در خلوت ایمانی خویش به نشانه های خداوند متعال می اندیشید و ناگهان چیز سیاه مانندی از دور نزدیک می شد و هنگامی که نزدیک گشت مردی بود اعرابی که بر شتر خود بار سنگینی حمل می نمود. وی به نزیک امام که رسید معلوم شد که آن بار سنگین, جنازه است.

اعرابی بر امام سلام کرد بدون آنکه او را شناخته باشد سپس اما علی (علیه السلام) از وی پرسید : از کجا آمده ای ؟ گفت: از یمن امام پرسید ؟ در اینجا به دنبال چه هستی؟ و این جنازه کیست ؟

آن مرد گفت : این پیکر پدرم است و او را آورده ام تا در این زمین به خاک بسپارم. امام گفت: آیا این فاصله را در پشت سر گذاشته ای تا این جنازه را در اینجا دفن کنی ؟ چرا در همان جا در یمن او را دفن نکردی ؟

مرد گفت : به خداوند قسم که این وصیت اوست, که هنگامی که بمیرد او را در این خاک دفن کنم. امام گفت: از او نپرسیدی چرا این وصیت را کرده است؟ مرد گفت: آری پرسیدم و در جوابم گفت که در این خاک مردی دفن خواهد شد که در نزد خدا و پیامبرش شأن بلند مرتبه ای  دارد و هر کس که در کنار او دفن شود خداوند آنچه را که ناپسند است از وی دور خواهد ساخت و شفاعت او را به دست خواهد آورد و داخل بهشت خواهد شد.

این مرد که در اینجا دفن خواهد شد نیکوهایی دارد که کتابها گنجایش به یاد آوردن و عقل ها نیز به آنها احاطه نخواهند داشت. این کافی ست که دوست داشتنش ایمان و دوست نداشتنش, کفر است. وی بهترین مردم بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) و الگویی ست برای الگوپذیران.

امیر مؤمنان از او می پزسد: آیا این مرد را می شناسی؟ گفت: نه.

امام گفت: آن مرد من هستم در آن هنگام اعرابی بر پای امام افتاد و آن را می بوسید و گریه می کرد. امام گفت: چونکه پدرت این وصیت را کرده است و تو از راه دور آمده ای من نیز نماز و دفن او ر ابر عهده می گیرم . مرد گفت: خوشا به حال پدرم که وصیت کرد در پیش تو دفن شود و من شما را در اینجا یافتم و او به نماز خواندن و دفن کردن تو برای وی مشرف خواهد شد.

سپس امام از او پرسید: پدرت در زندگی اش چه می کرد؟ مرد گفت: ای امیر مؤمنان به خداوند قسم که او همیشه تو ار به یاد می آورد می کند. و دائماَ او را می شنیدم که به نام تو از خداوند متعال نجات می کرد و در نماز شب بسیار فراوان این را از خداوند می خواست.

سپس بعد از دفن آن مؤمن اهل یمن نیکوکار در همان جا بسیاری دیگر از بزرگواران به خاک سپرده شدند و در این مکان مسجدی قدیمی وحود دارد که به مقام شریف که در کنار منطقه کم ارتفاع بحر النجف احاطه دارد و تاریخ ساخت آن به قرن هفتم و گفته شده است هشتم هجری باز می گردد. و امروزه ساختمان با وسعتی ست که هر بیننده می تواند از دور آن را ببیند و روی آن گنبدی ست که با زیباترین و با شکوه ترین نقش ها و نوشته ها و منبت کاری های اسلامی تزیین شده است و کنار آن مقام امام زین العابدین وجود دارد. 

عکس های دوم و سوم از آقای ولی رازانی

منبع

محمدامین راستگوجهرمی

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/12-12/12/17182-66820.jpg

کربلا

1- مرقد مطهر حضرت امام حسین و حضرت علی اکبر علیه السلام

2- مرقد 72 تن شهدا کربلا

3- مرقد حبیب ابن مظاهر رحمه الله علیه

4- گودال قتلگاه ، محل شهادت حضرت امام حسین علیه السلام

5- مرقد مطهر ابراهیم مجاب ابن محمد عابد ابن امام کاظم علیه السلام

6- مرقد مطهر حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام

7- نهر علقمه

8- محل قطع دست راست حضرت ابا الفضل علیه السلام

9- محل قطع دست چپ آن حضرت

10- تل زینیبه

11- خیمه گاه

12- مقام علی اکبر علیه السلام

13- مقام علی اصغر علیه السلام

14- محل ملاقات امام حسین (ع) با عمر سعد در روز عاشورا

15- مقام امام زمان « عج»

16- باغ امام صادق علیه السلام

17- مرقد حضرت حربن یزید ریاحی

18- مرقد حضرت عون ابن عبدالله ابن جعفر

19- شط فرات


اطراف کربلا - المسیب

20- مرقد طفلان مسلم بن عقیل « محمد و ابراهیم»

21- مرقد قاسم بن حسن ابوالجاسم


نجف و اطراف آن

22- مرقد مطهر حضرت امام علی  علیه السلام

23- مرقد مطهر حضرت آدم  علیه السلام

24- مرقد مطهر حضرت نوح علیه السلام

25- مرقد صافی صفا یمانی

26- مقام حضرت علی علیه السلام

27- مقام امام زین العابدین علیه السلام


وادی السلام

28- مرقد مطهر حضرت هود علیه السلام

29- مرقد مطهر حضرت صالح علیه السلام

30- مقام امام زمان علیه السلام

31- مقام امام صادق علیه السلام


اطراف نجف

32- مسجد حنانه ،موضع راس الحسین علیه السلام

33- مرقد حضرت کمیل بن زیاد نخعی


کوفه

34- مسجد کوفه

35- محراب مسجد ، محل ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام

36- مصلای نوافل آن حضرت

37- مقام حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله

38- مقام حضرت آدم علیه السلام

39- مقام حضرت جبرئیل علیه السلام

40- مقام حضرت نوح علیه السلام

41- مقام حضرت ابراهیم علیه السلام

42- مقام حضرت خضر علیه السلام

43- تنور طوفان علیه السلام

44- محل ساختن کشتی حضرت نوح

45- دکه القضاء محل قضاوت حضرت علی علیه السلام

46- بیت الطشت

47- مقام امام صادق علیه السلام

48- مرقد مطهر حضرت مسلم بن عقیل

49- مرقد مطهر حضرت مختار

50- مرقد مطهر حضرت هانی ابن عروه

51- اطراف مسجد کوفه

52- خانه امام علی علیه السلام

53- کتابخانه امام حسن وامام حسین علیه السلام

54- اطاق ام البنین

55- محل وصیت آن حضرت در موقع شهادت

56- محل غسل و کفن آن حضرت

57- چاه  خانه حضرت علی علیه السلام

58- مرقد میثم تمار

59- مرقد حضرت خدیجه خواهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام

60- دارالاماره ابن زیاد لعنه الله علیه

مسجد سهله

61- مقام حضرت امام صادق علیه السلام

62- مقام حضرت ابراهیم علیه السلام

63- مقام حضرت ادریس علیه السلام

64- مقام حضرت خضر علیه السلام

65- مقام امام زین العابدین علیه السلام

66- مقام . 124 هزار پیامبران الهی

مسجد صعصعه

مسجد زید

سعی می کنم برای آشنایی خودم و آمادگی خودم و دوستان اندکی در مورد این اماکن زیارتی بنویسم.
محمدامین راستگوجهرمی


تا زمانی که سربازی ام تمام نشده بود هر وقت کسی می‌رفت کربلا فقط حسرت می‌خوردم. اما این بار جدی جدی اسممون جزو زائرهای آقا ثبت شده. دوست دارم واقعا حق این زیارت را ادا کنم.






http://www.shafaf.ir/files/fa/news/1390/10/23/31027_983.jpg
محمدامین راستگوجهرمی

یکی از چیزهایی که این چند روز فکرمو مشغول کرده  عظمت راهپیمایی اربعینه. حتی تصورش هم عظیمه! بیست میلیون! بیست میلیون عاشق امام حسین که از سراسر دنیا پا می شن میان کربلا! حتی تصورش هم سخته! مگه نه؟ یعنی تقریبا یک چهارم کل ایران!

 

بعد وقتی به این عظمت فکر می کنم به خودم می گم این بیست میلیون می دونی چه کارهایی می تونست بکنه؟ می تونست چه تحولاتی در دنیا بیافریند؟

بعد یه سایه ی سنگینی میاد که یعنی از این بیست میلیون 313 تا «یار» در نمیاد؟ چرا؟


محمدامین راستگوجهرمی

امروز رفتم لانه جاسوسی! مدارکم را بردم و  اسم نوشتم. 

باز یه قدم بیشتر نزدیک شدیم:)

خدا را شکرت.


از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که این دفعه هم یه جورایی ... خوب ثبت نام مخصوص دانشجویان و فارغ التحصیلان پارسال بود که هیچ رقمه شامل من یکی نمی شد :( منم دیگه کم کم بی خیال این که جور بشه با اینا برم شده بودم و داشتم به این در و اون در می زدم با گروه های دیگه برم. که اعلام کردند که یه گروهی از فعال های رسانه ای و هنری را دارند اسم می نویسند. ما هم هر چی مزخرفات توی مجله های دانشجویی و وبلاگ هامون و ... نوشته بودیم را ردیف کردیم و خودمون را جزو فعالین رسانه ای جا زدیم :)
خلاصه ما هم قاطی آدم ها بر خوردیم تا امروز صبح بریم و  اسم بنویسیم. تا این جای کار را که امام حسین(ع) یاری کرده اند. انشاء الله که خودشون هم کمک می کنند که جدی جدی بریم. انشاء الله
محمدامین راستگوجهرمی

می شود آیا که من هم راهی ای عاشق شوم؟


اس ام اس اومده که تا فردا ظهر وقت داریم که مدارکمون را برای پیاده روی اربعین تکمیل کنیم و تحویل بدیم.

هنوز باورم نشده مسافرم! یعنی تا نرسم. تا زمانی که اون مجوزه داده نشه. تا زمانی که بوی کربلا را نشنوم نمی تونم مطمِئن بشم.

می شود آیا؟

محمدامین راستگوجهرمی

رسانه ی کدام ملت؟


صدا و سیمااز 88 به بعد تعداد افرادی که افه ی ندیدن رسانه ی ملی را می گیرند خیلی زیاد شده است.
تعدادی از این افراد هیچ گاه مخاطب رسانه ی ملی نبوده اند! یعنی رسانه های غیرملی! زندگی شون را پر کرده بوده است و وقتی برای رسانه ی ملی نداشته اند.
تعدادی نیز وقتشان را گرانبهاتر از آن می دانسته اند که با تلویزیون حرامش کنند.
فعلا کاری با این دو دسته نداریم.
اما این وسط دو گروه دیگر هستند که مخاطب رسانه ی ملی بوده اند. گروهی از افراد نه چندان مذهبی که به خاطر رویکردهای سیاسی صدا و سیما از تلویزیون فاصله گرفته اند و هر جا می روی با پز و افاده می گویند مدت هاست رسانه ی ملی را تماشا نمی کنند.
و گروهی از مذهبیون که به علت رویکردهای تساهل و تسامحی صدا و سیما از صدا و سیما فاصله گرفته اند. این گروه نیز با افتخار و گاهی هم با تاسف می گویند که رسانه ی ملی را تماشا نمی کنند.

اما مشکل کجاست؟
وقتی نگاه به فرهنگ و صدا و سیمایی که بنا بود دانشگاه باشد سطحی باشد آفت ها را جز در ساحت سیاست نمی بینیم. مشکلات سبک زندگی ای که داریم ترویجش می کنیم را نمی بینیم. مشکلات فیلمی که می سازیم و در ولادت ائمه هم پخشش می کنیم را نمی بینیم! از مردم فاصله می گیریم و در نتیجه از مشکلات مردم و فرهنگ مردم فاصله می گیریم و آنگاه مشکلات و فرهنگ خودمان را به عنوان واقعیات جامعه به خورد مردم می دهیم! چیزی که برای مردم نامانوس است!
بنا بود حرفی که از دل برآید بر دل نشیند. نمی شود صدا و سیمایمان بیشترین رایش متعلق به جریانی دیگر باشد اما حرف جریانی دیگر را بزند! این حرف به دل هیچ کس نخواهد نشست حتی اگر حرف دلخواهش باشد!
نمی شود صبح تا شب درخت تفکر مردم را با حرف ها و فرهنگ روشنفکری آبیاری کنیم و آنگاه که میوه ی همین درخت به بار نشست از آن بیزاری جوییم!
فیلم غربی تنها مشکلش صحنه ی مستهجنش نیست؛ فرهنگ غربی را تزریق می کند. حالا اگر بنا شد اسلامی کردن سیمایتان تنها حذف مستهجن ها باشد آنوقت کسی را دارید که با همان فرهنگ تربیت شده است و به دنبال کمبود حذف شده اش هم هست!


صدا و سیما باید تکلیفش را مشخص کند که متعلق به کدام ملت است؟

محمدامین راستگوجهرمی

شرح خطبه ی جهاد به نقل از حجت الاسلام و المسلمین رسولی

امام علی (ع) می فرمایند: «اما بعد فان الجهاد  باب من ابواب الجنه» جهاد دری از درهای بهشت است. «فتح الله لخاصة اولیائه» این در را خدا برای اولیاء خاصش باز دوستان خاصش گذاشته است. می فرمایند در جهاد را برای خاص اولیائش باز گذاشته است. اینجا یک نکته ای که هست ببینید برای خاص اولیائش باز گذاشته به این معنا نیست که هر کس دوست خدا شد توفیق جهاد پیدا می کند. این که اصلا منافات داره با این احکامی که ما داریم جهاد واجب است

چطور واجبیه که همه باید شرکت کنند اما فقط مخصوص خاصان خداست؟

هم اینجا و هم در خیلی از روایاتی که شبیه به این می بینید این را  حواستون باشه منظور نتیجه ی کار است یعنی جهاد خاص ساز است. نه این که فقط خاص ها می توانند بروند جهاد بکنند.

یعنی هر کس که وارد داستان جهاد شد تبدیل به آدم خاصی می شه. مهم اینه که من روحیه ی جهادی داشته باشم روحیه ی شهادت طلبی داشته باشم. خود این روحیه من را خاص می کنه وقتی که این خلوص به حد اعلایی رسید اونوقت خدا گلچین می کند.

اینطوریه یعنی ورود به این مطلب خاص می کنه نه این که هر کس خاص بود وارد شد.

یه تعبیری که متاسفانه  قبلا در رابطه با همین شهدای خودمان شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی به غلط بود همینطوری بود دیگه. بعضا بعضی چیزها را سانسور می کردند که آقا این کی بود رفته شهید شده نگین این جور در نمیاد  با عقاید ما که همچین آدمی رفته شهید شده. الحمدلله این شکسته شد این باب باز شد معرفت ایجاد شد  که اینجوری نیست بگذارید گفته شه اتفاقا  باید معروف بشه که نخیر چه آدم هایی وارد داستان جهاد شدند متحول شدند. باید گفته بشه.

ما یه کاری کردیم بگن اون آدم های خاصی بودند رفتند شهید شدند دور از دسترس نیست هر کسی می تونه به این مسیر وارد بشه وارد که شدی خاص می شی مهم نیست قبلش چی بودی این که حضرت علی (ع) می فرمایند خدا این در را برای خاص اولیائش باز گذاشته منظور همینه یعنی جهاد خاص ساز است. شما واردش که می شی خاص می شی مهم اینه که ورود پیدا کنی.

برای ورودش خلوص نمی خواد اصلا واجب شرعیه منتها وارد که شدی دلی که دادی درست عمل کردی انگیزه ت درست شد نیتت که درست بود اونوقت تبدیل به یه آدم خاص می شی.

نمونه هاش را زیاد دیدیم وصیت نامه ی یه شهید ده دوازده ساله را که آدم می خونه آقای رحیم پور ازغدی به طور تخصصی کار کرده اند روی وصیت نامه ی شهدای جوان می فرمودند که من چیزهایی که توی این وصیت نامه ها دیدم توی کتب عرفا پیدا نکردم. یعنی نه از کتب عرفا نه از نقل عرفا. چیزهایی که توی وصیت نامه یه شهید ده دوازده ساله بوده. معلومه که توجه خاصی بهش شده ولو این که قبل از اون آدم خاصی نبوده ممکنه نمازش را هم یکی در میان می خونده

محمدامین راستگوجهرمی

یکی از چیزهایی که ذهن من را مشغول کرده است کارکردی است که بسیج دانشجویی دارد اما دانشجویان پس از فارغ التحصیلی از این کارکرد محروم می شوند.


بسیج دانشجویی به علت ویژگی های خاص خودش به نوعی نخبه پرور است و نوعی آرمان گرایی را به دانشجو می دهد و او را از غرق شدن در روزمره ها نجات می دهد. حضور در جمع همفکران و داشتن دغدغه های گفتمانی و فرهنگی شخص را به آرمان گرایی سوق می دهد.

اما دانشجو پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه این فضا را نه در بسیج محلات و نه در بسیج ادارات نمی تواند برای خود بازتولید کند. بسیج محلات و بسیج ادارات ظرفیت چنین آرمان گرایی و نخبه پروری ای در خود ندارند و نمی توانند برای دانشجوی بسیجی جذاب باشند.

خود به خود فرد از همفکران دور می افتد و کم کم در جامعه هضم شده و دچار روزمرگی می شود و از گفتمان آرمان گرایی دور می افتد.

برای خود من حضور در شبکه های اجتماعی مانند گوگل پلاس و ارتباط با نهادهایی مانند جلساتی که حاج آقا پناهیان برگزار می کنند تا حدی این نیاز را برطرف می کرده است و ارتباطم را با همفکران احیا می کرده است و از هضم شدن در روزمرگی ها نجات می داده است.

اما راه حل کجاست؟

در آینده بیشتر از این دغدغه می نویسم

محمدامین راستگوجهرمی

مدت زیادی است که به این موضوع فکر می کنم. افراد زیادی را می شناسم که اندوخته ها و سرمایه هایی اندک دارند که دوست دارند از این سرمایه استفاده ای مثبت برای نگه داشتن ارزش پول خود در مقابله با تورم کنند و احیانا این سرمایه را افزایش دهند. 

این افراد عموما زندگی هایی کارمندی دارند و فرصتی برای کار اقتصادی مثبتی ندارند و کار اقتصادی چندانی هم بلد نیستند. راهکاری که بسیاری از این دوستان در مواجهه با چنین موقعیتی برمی گزینند ورود به بازارهایی همچون بازار طلا و سکه و دلار می باشد تا سرمایه های خود را از این طریق حفظ نمایند.


ضمن این که در چنین راهکاری ثروتی تولید نشده است و تنها ارزش پول است که ثابت مانده است هرچند در رقم افزایش یافته باشد. اما آیا این کار هر چقدر هم اقتصادی باشد با شرایط جنگ اقتصادی و اقتصاد مقاومتی سازگار است؟ 

خوب باید چه کار کرد؟

در کشور ما فرهنگ تعاونی های مصرفی خیلی خوب جا افتاده است و هر سازمان و اداره ای تعاونی مصرفی خود را دارد ولیکن آن چه مورد غفلت واقع شده است فرهنگ راه اندازی تعاونی های تولیدی است.

تعاونی های تولیدی می توانند با جذب سرمایه های کوچک و به کارگیری آن در تولید نقش مفید و موثری را در اقتصاد مقاومتی ایفا کنند.

بسیاری از اجناسی که نیاز به تکنولوژی خاصی ندارند، تولید آنها خیلی سخت نیست و مصرف آنها نیز زیاد است و بازار مصرفی خوبی دارند در حال حاضر وارداتی می باشند. با بالا رفتن نرخ دلار و بالا رفتن نرخ تمام شده ی اجناس وارداتی نسبت به اجناس تولید داخل کم کم تولید این اجناس در داخل کشور اقتصادی خواهد بود.

اجناسی که خیلی ساده هستند و می توان در یک کارگاه کوچک اقدام به تولید آنها نمود.

من آنتن تلویزیون را مثال می زنم. هیچ چیزی جز تعدادی لوله آلومینیومی که با ساختار خاصی بر روی یک قوطی آلومینیومی نصب شده است نمی باشد اما این جنس بسیار ساده تا کنون جزو اجناس وارداتی بوده است زیرا تولید آن در داخل اقتصادی نبوده است. اما با قیمت های جدید دلار مساله کاملا متفاوت است.

چند نفر با یک کارگاه متوسط می توانند به راحتی نیاز کشور به واردات این جنس را برطرف کرده و رقیب چینی را از صحنه به در کنند.


همچنین است در بسیاری از موارد دیگر

به نظرم این مساله ی تعاونی های تولیدی راهکاری است که بیشتر باید به آن فکر کنیم.

محمدامین راستگوجهرمی