عصر روز اول پیاده روی بود که مموری دوربینم پر شد و مجبور شدم خیلی از عکس ها را پاک کنم. دوربین امانت از دوست خوبم حسین میرجلیلی بود که یک ساعت قبل از حرکت به دستم رسانده بود و فرصتی نبود برای گذاشتن یک حافظه ی بالاتر بر روی آن. قاعدتا از اون به بعد مجبور شدم با احتیاط بیشتری عکاسی کنم.
برخی از عکس هایی که جالب بود را اینجا می گذارم.
موکب امام رضا یکی از موکب هایی بود که نظرم را جلب کرد. ارادت شیعیان عراق به امام رضا(ع) خیلی بود تا حدی که تا می فهمیدند که ایرانی هستیم با شوق می پرسیدند مشهدی هستیم؟ و من که چقدر دلم می خواست جوابم به این شوق مثبت بود
در راه نجف که بودیم صحبتمان با میثم این بود که جای اقلام فرهنگی در موکب ها خالی است و همه چیز پیدا می شود الا اقلام فرهنگی اما حوالی عصر روز اول بود که اولین نشانه ها از اشتباه بودن این گمان پیدا شد. کاغذی که توسط جوان ها توزیع می شد را من باب کنجکاوی گرفتم اندر باب فلسفه ی قیام امام حسین بود.
محصول فرهنگی دیگری که توسط کودکان توزیع می شد کارتی بود که یک طرفش جمله ای از حضرت آقا در مورد حضرت زینب سلام الله نوشته شده بود و در طرف دیگرش زیارت اربعین. کار فرهنگی خیلی جالبی بود و جالب تر آن که محصول هیاتی در تهران بود.