یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

همیشه خیلی تفاوت است بین کسی که تنها نوک بینی خودش را می‌بیند با کسی که می رود بالا می‌ایستد و مسلط به همه ی جوانب مسائل را تحلیل می‌کند. فرض کنید در جنگ قسمت عظیمی از لشگر خودی در پشت تپه پنهان شده باشند فردی از دشمن که آنها را همین تعداد اندک می‌بیند با راحت گرفتن جنگ شکست را برای خودش رقم می‌زند در حالی که فردی که در جبهه ی خودی از لشگر پشت تپه خبر دارد با اطمینان قدم برمی‌دارد و می جنگد. اگر فردی از لشگر خودی از نیروی کمکی خبر نداشته باشد چه می شود؟ هیچ! سلاح را برزمین می اندازد و فرار می‌کند! یا همه را به تسلیم شدن دعوت می‌کند! اسمش را هم می گذارد واقع نگری!

 

وقتی کسی با قواعد دنیوی که محدود و کوته نگرانه هست اوضاع سیاسی را تحلیل می‌کند قطعا در مقابل دشمنی مثل آمریکا کم می‌آورد و وا می‌دهد. در حالی که کسی که با سنت های الهی پشتش گرم است و توسط سنت های الهی جهان بینی ای الهی پیدا کرده است می‌تواند مثل امام خمینی و امام خامنه ای با قدرت و صلابت رهبری کند و بگوید بروید جلو و نترسید که وعده ی الهی نزدیک است.

 

محمدامین راستگوجهرمی

همیشه دو زاویه دید وجود دارد نگاه کردن به نیمه ی پر لیوان و نگاه کردن به نیمه ی خالی لیوان. این دو نوع نگاه منجر به حالت شخصیتی می شود امید یا ناامیدی

شاید اینکه آدم گوشه ای بایستد و بدی های رو به رشد را ببیند واقع بینی هم تلقی شود، مگر کم است؟ خوب با این همه سیاهی و زشتی کدام امید؟

این یک نوع نگاه است

نگاه دیگر هم این است که آن طرف بایستی و از منظر سنت های الهی دنیا را بنگری! سنت هایی که بشارت می دهند که زمین پر از عدل و داد خواهد شد همان طور که از ظلم و جور پر شده است. نشانه هایی که بشارت فجر می دهند در این شب تار

 

دیدن بچه مذهبی های بی ادعا و ولایی پای کار، دیدن حزب الله لبنان و بالیدن به سید حسن، دیدن بچه شیعه های عراقی ای که دارن رشد می کنند، دیدن بچه شیعه های کشورهای مختلف که توی اربعین بوی آقا را از تو می جویند! دیدن ....

همه ش نمایان گر اینه که نیمه ی پر لیوان را هم باید دید. نیمه ی پری که انشاء الله پر می شود تا نیمه ی خالی ای باقی نگذارد. نره قریبا

محمدامین راستگوجهرمی

ترور کارکنان نشریه هتاک شارلی ابدو توسط طرفداران داعش موجی را در فضای رسانه ای به وجود آورده است که ابراز انزجار از روش داعش گاهی کار را به طرفداری از افراد هتاک به پیامبر اعظم کشانده!

قطعا برای این که مشخص شود حکم این افراد چه بوده است نیازمند فتوای دینی می باشیم و نمی توان همینجور راه افتاد و هرکسی را به تشخیص خود ترور کرد! ولیکن یادمان نرود که حکم توهین به پیامبر چیست و یادمان نرود که نکند کارمان به تفریط بکشد و در گناه  اینان شریک شویم.

مبادا اینقدر دچار غرب پرستی بشویم (کار برخی از غرب گرایی  و غرب زدگی گذشته است و غرب پرست شده اند ) که یادمان برود دینمان چیست و خدا کیست!

محمدامین راستگوجهرمی

آقا جان امروز شهادت پدر گرامی تان بود. سرتان سلامت

امشب فرزندان همان ها که در روز شهادت پدرتان به حریم خانه تان تجاوز کردند تا شاید شما را پیدا کنند همان ابلیس ها به حریم حرم پدرتان تجاوز کردند و به سوی حرمشان خمپاره پرت کردند. آقا جان تسلیت می گویم.

دنیا به هم ریخته است و هر گوشه ای ظلمی در حال جریان است و ما همچنان خمار دنیاییم و نمی فهمیم چه مرگمان است! درد داریم اما درمان نمی شناسیم. درمان داریم اما راهی به آن نداریم.

آقا جان درد ما دوری توست درمان ما روی توست اما امان از غفلت که نمی فهمیم و نمی دانیم و نمی شناسیم.

آقای ما می ترسم از این که ما مردمان غافل از مولای خویش همچنان پرده را کنار نزنیم تا روی زیبای تو را ببینیم.

مولاجان سرت سلامت امشب آغاز ولایت تو بر ماست. یعنی امشب باید بیشتر برای تو تشنه باشیم و بیشتر ضجه بزنیم که اماممان کجاست اما حالمان این است ...

ما لی لا ابکی

محمدامین راستگوجهرمی

شهید شدن آرزوی بزرگی است و هر شهیدی سعادت بزرگی دارد سعادتی ابدی که شایسته است کل دنیا به آنها غبطه بخورند. اما شهدا نیز مقامات مختلفی دارند. هر کسی که در راه خدا بمیرد را شهید گفته اند حتی اگر در مسیر رفتن سر کار تصادف کند اما شهدای میدان جنگ را اجری ویژه نهاده اند و مقامی بالاتر دارند.

اما من عشقم شهادتی مانند شهادت شهدای علم است. اینکه چنان برای عزت و اعتلای انقلاب کار کنی که خار چشم دشمن شوی و در این راه شهید شوی خیلی مقام بالایی است. شهید شهریاری ها و تهرانی مقدم ها شهدای جنبش «ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم» هستند و همه ی کسانی که این شعار را در فضای مجازی سر داده اند عاشق چنان شهادتی اند. پس ای اسرائیل بدان که ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم و از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر

محمدامین راستگوجهرمی

برای قرار دادن عکس های اربعین بر روی وبلاگ مسافر اربعین باید عکس های دوربین را کوچک می کردم اما اصلا وقت و حوصله ی کوچک کردن تک تک عکس ها را نداشتم به همین دلیل هم یادم آمد که لینوکس دستوری برای کار با عکس ها داشت که می تواند کار من را راه بیاندازد. با این خط دستور کوچک همه ی عکس ها را کوچک می کنیم و دیگر نیازی به استفاده از فوتوشاپ و گیمپ نیست:

sudo apt-get install imagemagick

while read file;do convert $file -resize 25% $file;done< <(ls)

 

محمدامین راستگوجهرمی

انشاء الله امشب عازم کربلایم

محمدامین راستگوجهرمی

بروز پدیده ای به نام داعش در عراق و سوریه خیلی ذهن ها را درگیر کرده است و تحلیل های متفاوتی را ایجاد کرده است. شهدای عراق و سوریه و ایران جوانان پاکی بودند که هزینه ی سنگینی بوده اند برای مقابله با این جریان. همانطور که حضرت آقا اشاره فرمودند یکی از بزرگترین هزینه ها این بود که «بیداری اسلامی حرکتی ضدآمریکایی، ضد استبداد و ضد دست نشاندگان آمریکا بود اما جریان تکفیر این حرکت عظیم ضداستکباری را به جنگ خانگی و برادرکشی میان مسلمانان تبدیل کرد»

 

اما در این میان عدو سبب خیرات و برکاتی نیز شده است که شاید بدون حضر داعش به این راحتی ها امکان پذیر نبود:

۱. تاثیر مثبت در جوانان عراق و سوریه: شاید برای ما که سال ها با همین عراقی ها در جنگ بوده ایم و دیده ایم چگونه زیر بار دیکتاتوری صدام رفته اند سخت باشد پذیرفتن این که این جوانان عوض شده اند اما باید با آنانی که در مبارزه با تکفیری ها در کنار این جوانان بوده اند صحبت کنید تا باور کنید نسلی جدید تربیت شده است از نسل حزب الله

 

۲. نزدیک شدن کردستان عراق به عراق و ایران و خنثی شدن توطئه غرب: با جدا شدن اقلیم کردستان عراق از حکومت مرکزی غرب سرمایه گذاری ویژه ای را در این منطقه انجام داد تا رفاه و آسایشی را برای مردم این منطقه به دنبال داشته باشد هدف از این سرمایه گذاری نزدیک کردن این اقلیم به غرب و اسرائیل و همچنین ایجاد ناثباتی در کردستان ایران بود چرا که در حالی که متاسفانه وضعیت معیشتی مردم کردستان ایران چندان مناسب نیست کردستان عراق محل جذب افراد جویای کار بود که این موضوع ناثباتی را بیشتر و بیشتر می کرد. با اشتباه داعش در تجاوز به اقلیم کردستان عراق از طرفی سرمایه گذاری غرب تا حدی از بین رفت از طرفی نیروهای پیشمرگه در کنار نیروهای عراقی قرار گرفتند و برای یک هدف واحد جنگیدند که نتیجه نزدیک شدن اقلیم کردستان عراق به ایران و عراق بود.

 

۳. نزدیکتر شدن حکومت عراق و مردم عراق به حکومت و مردم ایران و تقویت جبهه شیعی در منطقه: شاید برای مردم دو کشور که سالها با هم جنگیده اند سخت باشد که زیر پرچم واحد شیعه علی (ع) در کنار یکدیگر جمع شوند و تعصبات قومی و قبیله ای را کنار بگذارند و با هم برادروار برخورد کنند. آنان که سال های ابتدایی باز شدن راه کربلا به عراق می رفتند صحبت از برخورد بد و نگاه های نفرت انگیزناک می کردند اما ما که اربعین می رفتیم جز مهر و محبت و برادری نمی دیدیم چرا که تو زائر اربعین بودی. اما با ظهور داعش جوانان اربعینی امروز عاشورایی شده اند و با حضور افرادی چون سردار سلیمانی بیشتر و بیشتر به ایرانی ها نزدیک شده اند. امروز الفت میان برادران شیعی در منطقه بیشتر شده است.

 

۴. محدودتر شدن جریان شیرازی ها:جریان شیرازی ها(سید صادق شیرازی و سید مجتبی شیرازی و یاسرالحبیب و ... ) که از طریق کشورهای خارجی تغذیه می‌شود و با اختلاف افکنی میان مسلمانان راه را برای اغراض جریانات استکباری هموار می کند سال هاست با جمهوری اسلامی مشکل دارد اما تا کنون با این جریان با رافت برخورد می‌شده است اما هم اکنون به عنوان بستر ظهور و رشد جریانات تکفیری خطرش بیشتر حس شده است و افراد و مسئولین بیشتر نسبت به این جریان هوشیار شده اند و زمینه برای فعالیت این گروه محدودتر شده است.

محمدامین راستگوجهرمی

همانطوری که پیش بینی می‌شد دولت که سختش بود شکست مذاکرات را اعلام کند زیر بار تمدید مذاکرات رفت آن هم نه چند ساعت و چند روز که خودشان گفته بودند بلکه ۷ ماه و ۷ روز

 

این همان چیزی بود که در پست گذشته ام به آن اشاره کردم که راهی که آمریکا در نظر دارد تمدید مذاکرات است و این موضوع حتی در صحبت نتانیاهو هم آمد. اما آیا تا هفت ماه و هفت روز دیگر بناست آمریکا یا ایران از مطالباتشان کوتاه بیایند و چیزی تغییر کند؟ یا باز هم همین آش و همین کاسه است؟

 

پاسخ روشن است هیچ چیز تغییر نمی کند حتی ممکن است به علت مسائل داخلی آمریکا بدتر هم بشود مگر این که زمین بازی تغییر کند.

باید دولت طی این هفت ماه با تغییر زمین بازی و عوض کردن رویکردش مبنی بر گره زدن حیثیتش به مذاکرات به شدت راهکار اقتصاد مقاومتی را در پیش گرفته و زخم اقتصاد را درمان کند و با محکم کردن مواضع داخلی بازی را به نفع ایران تغییر دهد.

 

دور شدن از اقتصاد نفتی و اتخاذ سیاست های اقتصاد مقاومتی البته کار آسانی نیست و مدیریتی جهادی می طلبد ولیکن در این برحه زمانی مهمترین و موثرترین کاری است که می تواند باعث موفقیت دولت و احقاق حقوق ایران شود.

محمدامین راستگوجهرمی

در حالی که تیم مذاکره ایران برای توافق خود را ملزم به حفظ خطوط قرمز ترسیم شده توسط رهبری میداند تیم مذاکراتی آمریکا هم خطوط قرمزی برای خود تعیین کرده است که با خطوط قرمز این طرف خیلی تفاوت دارد یکی از مهمترین جاهایی که خطوط قرمز با هم تقاطع پیدا می کنند تعلیق یا حذف تحریم هاست که آمریکایی ها می خواهند تعلیق را به کار ببرند یعنی عملا چیزی به ما ندهند و در عوض همه چیز بگیرند و این از خطوط قرمز ماست.

 

حالا نتیجه چی می شود؟ آیا آمریکا کوتاه می آید یا ایران؟

به نظر نمی آید پاسخ کوتاه آمدن هیچ یک از طرفین باشد راه حلی که آمریکا انتخاب کرده است این است که توسط تحریم ها و پایین کشیدن قیمت نفت توسط کشورهای منطقه اقتصاد ایران را زخمی کرده است.

وقتی مریضی که دارد از زخم و بیماری رنج می کشد و به دکتر مراجعه می کند می بایست عامل زخم را خارج کرد و پانسمان کرد اما اگر مدام به جای پانسمان زخم به مریض مسکن تزریق کنند مریض کم کم توسط زخم خود از پا می افتد. حال آن که پزشکی دلسوز در آن سو دارد به مریض می گوید بیا عملت کنم و زخمت را خوب کنم ولی مریض یا از ترس درد عمل یا به خاطر نادانی به آن مسکن دلخوش می کند.

 

تمدید مذاکرات در حقیقت مسکنی است برای طولانی تر شدن اثرات زخم بر پیکره ی اقتصاد ایران حال آن که همانطور که پزشک دلسوز انقلاب گفتند می بایست با اقتصاد مقاومتی این زخم را عمل کنیم و به مسکن ها دل خوش نکنیم.

 

 

محمدامین راستگوجهرمی