یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی

نکته سنجی‌های اجتماعی،سیاسیِ، فرهنگی و کامپیوتری!

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

گاه نوشت های مذهبی و سیاسی و فرهنگی و کامپیوتری محمدامین راستگو

طبقه بندی موضوعی

خبرها گویای آن است که همان طور که پیشبینی میشد که دولت کیانش را به مذاکرات پیوند زده است که به هر قیمتی شده است توافق کند به زودی و احتمالا همین امروز توافق می شود. در این میان من مانده ام خوشحال باشم یا ناراحت!

اگر آنچه به عنوان خطوط قرمز مذاکرات توسط حضرت آقا مشخص شده است در این توافق محقق شود مطمئنا این یک توافق خوب است که می تواند تحریم های ظالمانه را بردارد و فشار معیشتی را از دوش مردم کمتر کند.

 

اما اگر این میان دشمن خدعه گر موفق شود راه های فرار و دبه را برای خود باز بگذارد و بشود آنچه در حکمیت اتفاق افتاد مطمئنا یک فاجعه است که خوشحالی ندارد و بسی ناراحتی و گریه به حال ملت را دارد.

به هر حال حتی اگر امروز توافق اعلام بشود تا زمانی که وعده ها در عمل محقق نشود من خوشحال نمی شوم.

 

یادمان نمی رود که آمریکا شیطان بزرگ است و آمریکا به مصداق اتم کلمه استکبار است و به شیطان نمی توان اعتماد کرد.

محمدامین راستگوجهرمی

مطلب قبلی را که نوشتم خودم یه خرده بیشتر بهش فکر کردم و به دید جالبی رسیدم. ماه رمضان یک timeout است در وسط بازی زندگی!

یازده ماه باید با شیطان درون یعنی همان نفس اماره به سوء و شیاطین برون بجنگیم. این وسط خدا به عنوان مربی ما! این ماه را timeout گرفته! یعنی گفته خوب حالا بیا کنار یه خرده استراحت کن و یه خرده قوت بگیر و آماده شو برای نبرد مجدد با شیطان! این یه تعبیر از اینه که این ماه، ماه مهمانی خداست.

واسه همینم مهمونی آدم ها که می روید شکمتان را پر می کنیم اما مهمانی خدا که می روید شکمتان را خالی نگه می دارید. این مهمانی برای تقویت قوا در مبارزه با شیطان است و در این راه باید هر آنچه که شیطان را قوی می کند ضعیف کرد. همه ی شهوات جسمانی را کنترل کرد و زبان را کنترل کرد و گوش را کنترل کرد و چشم را کنترل کرد و شکم را خالی نگه داشت و ... تا آمادگی بیشتری برای دور بعدی مبارزه با شیطان داشت.

این ماه برای تقویت روح و تضعیف نفس است و آمادگی نبرد با شیطان.

خدایا مهمونی خوبیه . ممنونم

محمدامین راستگوجهرمی

امام باقر(ع) از جد بزرگوارش نقل می‌کند که پیامبر خدا (ص) همواره چون به هلال ماه رمضان مى‌نگریست، رو به قبله نموده و مى‌فرمود: «اللهم اهله علینا بالامن و الایمان و السلامة و الاسلام و العافیة المجللة و الرزق الواسع و دفع الاسقام و تلاوة القرآن و العون على الصلاة و الصیام اللهم سلمنا لشهر رمضان و سلمه لنا و تسلمه منا حتى ینقضى شهر رمضان و قد غفرت لنا»؛ خدایا این ماه را بر ما نو کن، با امنیت، ایمان، تندرستى، مسلمانى، عافیت سراپا، روزی فراوان، دفع بیماری، تلاوت قرآن و کمک بر نماز و روزه. خدایا ما را برای رمضان سالم نگهدار و ماه رمضان را برای ما، و بپذیر از ما، تا این که ماه رمضان به اتمام رسد، و ما را آمرزیده باشى.

پس آن گاه رو به مردم نموده و مى‌فرمود: اى مسلمانان! آن هنگام که هلال ماه رمضان سر برآورد، شیطان‏ هاى رانده شده به زنجیر کشیده مى‌شوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت گشوده، و درهاى دوزخ فرو بسته خواهد شد. خواسته‏‌ها بر آورده مى‌شوند، و هنگام هر افطار خداوند را آزاد شدگانى است که آنان را از آتش دوزخ برهاند، و هر شب نداگرى ندا سر دهد: آیا خواهنده‌اى هست؟ آیا آمرزش خواهى هست؟ خدایا! هر انفاق‌گرى را پاداشى جایگزین و هر بخیلى را تباهى ده.

 

در رمضان شیاطین جن که بزرگ آنان ابلیس است و لشگریانش در بند کشیده می‌شوند اما باز هم مگر کم گناه می بینیم؟ در برخی از محافل حرمت روزه خواری به راحتی شکسته می شود. چشم چرانی و غیبت و تهمت و عجب و غرور و ... گناهانی که در این ماه تعطیل نشده اند. چرا؟ مگر نه اینکه شیاطین دربندند؟

 

آری شیاطین جن دربندند اما نفس های ما آنچنان رام شیطان شده اند که به سوت زدنی در همان بند به دنبال شیطان می روند. نفس های ما خود شیاطینی شده اند که خودمان آن ها را آزاد کرده ایم و این شیاطین دیگر دربند نیستند. نفسی که ۱۱ ماه هیچگاه با شیطان مخالفتی نکرد خود رنگ شیطان می گیرد و می شود شیاطین الانس.

روزه یک فرصت است فرصتی برای دربند کردن این شیطان. لشگر کمکی شیطان دربند است اگر با روزه ی شکم شهوت را در بند بکشیم اگر با روزه ی چشم و زبان و دهان نفس خود را مهار کنیم در پایان این ماه نفس ما در کنترل ماست و دیگر خودش شیطانی آزاد نیست درغیر این صورت این نفس ماست که افسار ما را در دست می گیرد و می شویم

اولئک کالانعام بل هم اضل

محمدامین راستگوجهرمی

مخالفت با قوانین راهنمایی و رانندگی جایز نیست (حرام است ) اما در پشت بسیاری از قوانین راهنمایی و رانندگی هیچ عقلانیتی یافت نمی شود و هیچ راه حلی جز زیر پا گذاشتن این قوانین وجود ندارد.

وقتی در جایی هیچ راه حل قانونی ای برای پارک ماشین وجود ندارد و ناچار از پارک در آن محل هستیم خوب قانونی که وضع می شود که شکسته شود چه قانونی است؟ خیابان ها و فرعی ها و کوچه ها را تابلوی پارک مطلقا ممنوع زده اند و یک پارکینگ عمومی هم نگذاشته اند چه راه حلی غیر از شکستن قانون وجود دارد؟

مشکل این نیست که یک عدم فکر و عقلانیت در یک مجموعه موجب شکستن قانون توسط عمده ای از افراد می شود مشکل این است که وقتی عقلانیتی پشت این قوانین وجود ندارد و راه حل های قانونی وجود ندارد کم کم قانون شکنی تبدیل به عادت می‌شود و در جایی که اضطراری هم وجود ندارد قانون شکسته می شود. آن وقت است که نیاز پیدا می کنیم به عوامل ثانویه حفظ قانون مثل پلیس و دوربین!

 

کاش مجموعه هایی مثل راهنمایی رانندگی قوانین شان را نه برای جیب شان که جریمه بگیرند و جیب شان را پر کنند بلکه برای دین شان وضع می کردند که قانون شکنی و قانون گریزی عادت نمی شد.

 

پی نوشت استفتای مربوط :

س 1987: مخالفت با قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و به‌طور کلی همه قوانین دولتی چه حکمی دارد؟ و آیا موارد ترک عمل به قوانین از موارد امر به معروف ونهی از منکر محسوب می‏شوند؟

ج: مخالفت با قوانین و مقررات و دستورات دولت اسلامی که به‌طور مستقیم توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده و مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته‏اند و یا با استناد به اجازه قانونی نهادهای مربوطه وضع شده‏اند، برای هیچکس جایز نیست و در صورت تحقّق مخالفت توسط فردی در این خصوص، بر دیگران تذکر و راهنمایی و نهی از منکر لازم است (البته با وجود شرایط نهی از منکر).

محمدامین راستگوجهرمی

دنیای سختی شده است. سخت! سخت سخت!

اسلام در دنیا مظلوم است و مسلمانان بد معرفی می‌شوند و چهره ی اسلام مخدوش می شود.

داعش به چهره ی اسلام اسید پاشی کرده است.

عربستان به یمن حمله کرده است.

داعش در سوریه و عراق بلوا برپا کرده است و شیعیان را به خاک و خون کشیده است.

مسلمانان حقیقی در همه جای دنیا در سختی اند....

خدایا من شاکی ام! خدایا من شکایت دارم! من شکایت دارم که تعدادمان کم است و دشمن زیاد است. من شکایت دارم که رسولمان نیست و اماممان غایب است و فتنه ها زیادند و زمان بر ما شوریده است. خدایا من شاکی ام!

 

اللهم إنّا نشکو إلیک فقد نبینا، وغیبة ولینا، وشدة الزمان علینا، ووقوع الفتن بنا، وتظاهر الأعداء علینا، وکثرة عدونا، وقلة عددنا، اللهم ففرج ذلک بفتحٍ منک تعجّله، ونصرٍ منک تعزه، وإمام عدلٍ تظهره، إله الْحَقِّ آمین رَبَّ الْعَالَمِینَ

 

اللهم إنّا نشکو إلیک فقد نبینا، وغیبة ولینا، وشدة الزمان علینا، ووقوع الفتن بنا، وتظاهر الأعداء علینا، وکثرة عدونا، وقلة عددنا، اللهم ففرج ذلک بفتحٍ منک تعجّله، ونصرٍ منک تعزه، وإمام عدلٍ تظهره، إله الْحَقِّ آمین رَبَّ الْعَالَمِینَ - See more at: http://arabic.irib.ir/programs/item/9731#sthash.oMuf8b6o.dpuf
اللهم إنّا نشکو إلیک فقد نبینا، وغیبة ولینا، وشدة الزمان علینا، ووقوع الفتن بنا، وتظاهر الأعداء علینا، وکثرة عدونا، وقلة عددنا، اللهم ففرج ذلک بفتحٍ منک تعجّله، ونصرٍ منک تعزه، وإمام عدلٍ تظهره، إله الْحَقِّ آمین رَبَّ الْعَالَمِینَ - See more at: http://arabic.irib.ir/programs/item/9731#sthash.oMuf8b6o.dpuf
اللهم إنّا نشکو إلیک فقد نبینا، وغیبة ولینا، وشدة الزمان علینا، ووقوع الفتن بنا، وتظاهر الأعداء علینا، وکثرة عدونا، وقلة عددنا، اللهم ففرج ذلک بفتحٍ منک تعجّله، ونصرٍ منک تعزه، وإمام عدلٍ تظهره، إله الْحَقِّ آمین رَبَّ الْعَالَمِینَ - See more at: http://arabic.irib.ir/programs/item/9731#sthash.oMuf8b6o.dpuf
محمدامین راستگوجهرمی

گاهی آشنایی با برخی افراد مانند نردبانی است که در بازی مارو پله ی زندگی شما را چند ردیف بالا می‌برد و میان بری برای معرفت و ایمان هستند. این افراد گاهی دوست خوبی هستند که دست تو را در سختی ها می گیرند گاهی هم رهگذری هستند که نکته ای از آنها شما را از افتادن در مهلکه ای نجات می‌دهد. گاهی هم روحانیونی هستند که دست تو را می گیرند و پله پله بالا می‌برند تا معرفتت را بیافزایند و راه را از چاه به تو نشان دهند.

نخستین روحانی ای که دست مرا گرفت و نردبانی از معرفت را به من نشان داد حجت الاسلام عباسی ولدی بود که با مجموعه ی انتظار مطهر دید جدیدی از دین و اسلام را به من داد.

 

 

 

دومین روحانی ای که نردبانی از معرفت را به من نشان داد حجت الاسلام علیرضا پناهیان بود که مهمترین چیزی که در مجموعه ی «رهایی از ولایت طاغوت» نگاهی دیگر از ولایت و ولایت پذیری به من داد و زاویه ای جدید را به روی من باز کرد.

 

اما این روزها با سومین روحانی ای آشنا شده ام که دست مرا گرفته است و مرا با معارف اسلام آشناتر کرده است.

روحانی ای که شاید خیلی هم شناخته شده نباشد. حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان که مدیر حوزه ی علمیه مشکات است و روحانی ای انقلابی و جهادی است شخصی است که اتفاقی از طریق محمد رضا موذن زاده مدیر سایت از جنس خدا از دوستان مجازی با او آشنا شدم و کم کم مطالب ایشان را پیگیری کردم و هر روز درهای جدیدی از معرفت از طریق ایشان برای من باز شد. شنیدن جلسات تفسیر قرآن این روحانی معزز کاملا نگاهی نو از قرآن و اسلام به من داد و بسیاری از نظرات اشتباه من را تصحیح کرد و متوجه شدم تا چه اندازه زاویه ی نگاهم اشتباه بوده است. دلم می خواهد به شما نیز توصیه کنم که از محضر این روحانی بی نصیب نمانید

 

محمدامین راستگوجهرمی

محمدامین راستگوجهرمی

تم خانوادگی و به دور از فحشای سریال های کره ای مسئولین رسانه ی ملی را به این سریال ها علاقه مند کرده است. سریال هایی که شاید سانسور چندانی نیاز نداشته باشند (یا اگر دارند اونقدر نیست که علاقه ی بیننده را از بین ببرد ) و تم خانوادگی دارند. چرا با خیال راحت آنها را خریداری نکنند و به خورد مردم ما ندهند؟

 

اما مشکل وقتی به وجود می‌آید که به عمق این سریال ها پی می بریم سریال هایی که مانند سریال های ترکیه ای خیانت را نشان نمی دهد اما باز هم هدف پنهان از بین بردن بنیان خانواده را دنبال می کند. سریال هایی که در آن قهرمان دختری است که با ساختار فرهنگی جامعه و جامعه ی مرد سالار به مبارزه برمی‌خیزد و می خواهد که ساختار را عوض کند و ...

قطعا در جامعه ی ما به شکلی که در جامعه ی سنتی کره مردسالاری وجود داشته است و این سریال ها آن بنیان ها را نابود کرده است مردسالاری وجود ندارد اما این سریال ها رسولان فرهنگ غربی برای جوامع شرقی و به شکل بومی سازی شده می‌باشند.

دیشب اولین قسمت از سریالی به نام میخک را در شبکه ی دو نشان داد. همان قسمت اول کافی بود تا به انگیزه های خبیثانه و ضد فرهنگی این سریال پی ببرم. دختری که دوست داشت مثل پسرها باشد و هرکسی هم که می خواست او را تربیت کند به او می گفت تو باید بزرگ شوی و همسر خوبی برای شوهرت شوی! و بدین گونه انزجار از ازدواج و تشکیل خانواده را در قلب او و احتمالا بینندگان می کاشت.

صدا و سیما به ندرت سریالی سازنده درست می‌کند و سریال ها یا همان بومی سازی فرهنگ غربی هستند یا همان هم نیستند و حتی رسالت بومی سازی فرهنگ غربی را هم ندارند! به همین خاطر هم عجیب نیست که چنین سریال هایی نیز از این صدا و سیما پخش شوند اما گاهی به خاطر روکش شرقی این سریال ها از باطن غربی آن غاقل می شویم و باید مواظب باشیم که چه چیزهایی را به عنوان سریال خانوادگی برای خانواده مان پخش می کنیم.
 

محمدامین راستگوجهرمی

یونسی به عنوان دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقلیت ها در همایشی صحبت هایی داشت که کاملا بر خلاف منافع ملی و استراتژی های کلان جمهوری اسلامی بود. در حالی که ما در برابر دشمنان در کنار ملت عراق قرار گرفته ایم و شهدایی در این راه تقدیم کرده ایم و پیوندهایی که سالها میان مردم این دو کشور که اشتراکات مذهبی و فرهنگی فراوان دارند به علت تجاوز صدام ملعون گسسته بود مجددا در اربعین حسینی دارد احیا می‌شود صحبت های یونسی آتویی شد برای دشمنان ایران که با شیطنت رسانه ای به ایران هراسی در اعراب دامن بزنند.

آن چه ما دنبال می‌کنیم واحد بودن است اما نه در ذیل عنوان امپراتوری ایرانی بلکه در ذیل عنوان امت واحده اسلامی و در این راه واحد شدن به معنی برداشته شدن مرزها نیست بلکه به معنای وحدت فکری و استراتژیک در برابر استکبار جهانی است.

 

به نظر می آید با تکذیب کردن حرف های یونسی و اینکه مدام از رسانه های داخلی بخواهیم که حالا بنده خدا یه حرفی زد شما گنده اش نکنید چیزی حل نمی‌شود چرا که با نادیده گرفتن در فضای داخلی اثر منفی اش در فضای بین الملل خنثی نمی‌شود. باید مقامی بزرگ تر مثل خود رییس جمهور صحبت های یونسی را تصحیح کرده و اثرات منفی این اظهار نظر نسنجیده را خنثی کند.

محمدامین راستگوجهرمی

شاید یکی از مزخرف ترین حرف هایی که استعمار در زبان روشنفکران انداخته است شعارهایی مثل هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و امثالهم می‌باشد. همانطوری که هیچ چیز در این دنیا بی هدف نیست هنر بی هدف و تاریخ بی هدف و هر چیز دیگر بی هدفی نیز بی معنی است. بنابراین اگر این صحبت ها را شنیدید ببینید پشت گوش شما مخملی بوده است که گوینده چنین صحبت هایی کرده است یا این که پشت گوش خودش مخملی بوده است! هنر برای هنر و تاریخ برای تاریخ و هر شعار چنینی ای تنها به هدف استعمار ملت ها و حرکت دادن آن ها به سمت و سویی جز راه اصلی شان درست شده است.

 

در این میان تاریخ و جغرافیا نیز از این قاعده مستثنی نیستند و این مرزهای قراردادی و این وقایع نگاری نیز بدون هدف بی معنا هستند.

حالا در این چه باعث شده است گیر بدهم به تاریخ و جغرافیا؟

آیا تا کنون به این فکر کرده اید که این همه دعوا بر سر اسم خلیج فارس برای چیست؟ حالا خلیج اسمش فارس باشد یا نباشد چه فرقی می‌کند؟

آیا هدف این است که ببینند قدمت کدام کشور بیشتر است؟ در چه تاریخی چه اسمی به کار برده می‌شده؟ آیا این یک حس ملی ساده ی اعراب و ایرانیان است که به جان هم افتاده است؟ این وسط آمریکا و اروپا و دیگران چکار می کنند و به آنها چه ربطی دارد؟ فقط به خاطر پول اعراب است؟

خیر نه بحث تاریخی و جغرافیایی و علمی است و نه کسی پول الکی دارد خرج یک اسم کند!

در حقیقت همه دعوا بر سر قدرت ایران در خلیج فارس و قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران است. تسلط ایران بر شاهراه های آبی خلیج فارس، استقرار ایران در جزایر سه گانه که تسلط بر شاهراه اصلی نفتی خلیج فارس را تضمین می کند و به تبع آن به ایران قدرتی استراتژیک و منطقه ای می دهد همه ی آن چیزی است که دشمن را عصبانی می‌کند و در این میان حس ملی اعراب نیز بهانه ای شده است برای سوء استفاده از حضور آنها در این منطقه و برانگیختن آنها علیه ایران

تغییر نام خلیج فارس می‌تواند زمینه را برای عوض کردن زمین بازی و ایجاد حق برای اعراب برای تسلط بیشتر بر خلیج فارس فراهم کند و این همان چیزی است که امریکا و اروپا می خواهند و هرآن چیزی که در این راستا منتشر می‌کنند نیز باید در همین راستا برآورد کرد.

محمدامین راستگوجهرمی